اقسام علم امام (ع)

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

 (علمنا علی ثلاثه أوجه:ماض وغابر وحادث ،أماالماضی فتفسیر،وأما الغابر فموقوف، وأماالحادث فقذف فی القلوب، ونقر فی الأسماع، و هوأفضل علمنا، ولانبی بعد نبینا) (۱)

علم ما اهل بیت علیهم السلام برسه نوع است :علم به گذشته و آینده و حادث. علم گذشته، تفسیر است :علم آینده، موقوف است و علم حادث، انداختن در قلوب، و زمزمه در گوشهاست. این بخش بهترین علم ماست و بعد از پیامبر ما، رسول دیگری نخواهد بود.

شرح:

این عبارت، بخشی ازجواب امام زمان (ع)به سوال علی بن محمد سمری درباره ی علم امام است .

مرحوم مجلسی رحمه الله در مرآه العقول درتفسیر این سه نوع علم می فرماید :

علم ماضی یعنی علمی که پیامبر اکرم (ص) برای اهل بیت علیهم السلام تفسیر کرده اند : نیز شامل علومی است از وقایع گذشته درباره ی انبیا و امت های پیشین وحوادثی که برای آنان اتفاق افتاده وخبر از شروع امور وعوالم است .

مراد از »غابر« ،علومی است که به امور آینده تعلق می گیرد: زیرا ،غابر به معنای »باقی« است. مراد از غابر خبرهای حتمی است که مربوط به آینده ی جهان است. و بدین سبب امام آن را به »موقوف«  تفسیر کرده اند که علومی که تعلق به آینده ی جهان دارد ،مختص به اهل بیت (ع) است . موقوف یعنی »مخصوص«.

مراد از حادث ،علمی است که به تجدد احوال موجودات ،تجدد پیدا می کند و یا تفصیل مجملات است …

مراد از »قذف در قلوب« ،الهام الهی بدون واسطه ی ملک است.

مراد از »نقردر اسماع«  الهام الهی است به واسطۀ ملک .دلیل افضلیت نوع سوم این است که الهام ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به اهل بیت (ع )اختصاص دارد .

از آنجا که ادعای الهام الهی ، ممکن است انسان را به توهم نبوت بیندازد ، حضرت در پایان به این نکته اشاره دارد که پس از پیامبر ما پیامبری نخواهد آمد .(۲)

پی نوشت :

۱-دلائل الامامه،ص:۳۲۴،ح ۴۹۵:مدینه المعاجز،ج ۸،ص۱۰۵،ح۲۷۲۰

 ۲-مراه العقول ،ج ۳،ص ۱۳۶و۱۳۷

آسیب شناسی انتظار (۳)

سوء استفاده های وهابیون

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

دکتر حسن بلخاری

هشتمین عامل:

به گفته برخی از مسئولین، مجلس به امضای امام زمان رسیده است. شأن این عزیزان و بزرگواران محفوظ؛ ولی اینکه مجلسیان می‌گویند اگر چنان باشد امام زمان وارد مجلس می‌شود، این یک امید و اعتقاد است، و الله قصد من هم تخریب این اعتقادات نیست ولی وقتی می‌بینیم برخی از جراید دنبال این هستند که این موضوعات را سوتیتر کنند. مصداق این شعر:

عاشقی چون به جلوت آید بد تعبیر می‌شود

باید ایمان داشت که بعضی دل‌ها در نیمه شب‌ها برخی پیام‌ها را می‌گیرند. مگر ما آن جریان شیخ مفید و سیدبن‌طاووس را منکریم مگر ما آن کسی را که در طول شبانه‌روز با حضور دل راه را می‌پیماید منکر هستیم؟ این نکته که (اعتقاد ما) روح، جان، قوت وجود ماست. اما این مسائل بحث تبلیغی نیست، برخی از مسئولین ما نکاتی را ذکر می‌کنند و بعد برخی از دوستان این جملات را می‌گویند، درباره افعال حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت روایت داریم که خود حضرت وقتی ظاهر شد پاسخ می‌دهد.

البته ایشان بسیار عالی برخورد کرده و کلمه«ممکن است» یا «احتمالاً» را بکار برده است. مثلاً ممکن است فروپاشی شوروی و یا عدم پیروزی آلمان در جنگ جهانی از کارهای حضرت باشد، شاید اگر آلمان در جنگ پیروز می‌شد کل جهان را به بردگی می‌گرفت.

اما بزرگواران مسئولی که می‌دانند کلام آنها نافذ است باید بسیار مواظب باشند، ابتدا مواضع را روشن بکنند و بعد نتایج را بگویند، ذکر نتیجه در جهان امروز بدون تبیین مبانی، با نیت و ذهن و روح متکلم به نتیجه معکوس خواهد انجامید. مسأله بعدی تبلیغات بسیار وسیع و آهنگ‌سازی و احساس محوری‌هاست، اما این مسأله مبنا شده. اگر امام زمان صرفاً در جشن‌ها، احساس‌ها،‌گریه‌ها و در ندبه‌ها تحلیل و تعریف بشود، ما قطعاً نمی‌توانیم آن مبانی که حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بدنبال تحقق آن هست را در جامعه جا بیاندازیم، به همین دلیل احساسات گرایی در جامعه ما خیلی بالا است.

نهمین عامل:

سوءاستفاده‌های وهابیون است. برای مصداق این مسأله مطلبی را می‌خوانم.

در روایات اجماع بر این است که آغاز حرکت امام زمان از سرزمین شرق است، حتی در روایات سنی آمده است که«یخرج من المشرق» لذا وهابی‌ها یک نفر را بنام محمدعبدالله از اهل وریدا در نزدیکی ریاض پیدا کردند از ظاهر او خوششان آمد، گفتند انشاءالله همان مهدی است. او را پیش«بن‌باز» بردند، بن‌باز کور بود، سخنش را شنید و گفت: انشاءالله خودش است، اما مهدی باید از بنی‌هاشم باشد.

گفتند: اشکالی ندارد، زیرا روایاتی داریم که ضروری نیست از بنی‌هاشم باشد، یا اینکه روایت‌های صحیح السند است که حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از نسل علی و فاطمه علیهما السلام است. پس گفتند: تنها بحث« یخرج من المشرق» می‌ماند لذا او را به افغانستان و چچن بردند که او از آنجا یعنی از شرق بیاید. پس گفتند:«انصاره وایات السود» که همان گروه طالبان است. پس منظور از اهل شرق همان خراسان و ایران است.

واقعیت قضیه این است که در قلمرو وهابی‌ها سوءاستفاده از مسأله انتظار وجود دارد.

دهمین عامل:

بحران‌های اجتماعی از قبیل سرخوردگی‌ها،‌ یأس‌ها و ناامیدی‌ها است. جامعه ما از لحاظ روحی و روانی در شرایط خوبی بسر نمی‌برد.

مسائل اقتصادی و سیاسی دخیل بوده‌اند و جامعه به نحوی دنبال یک نفر می‌گردد. اگر جامعه به جایی رسید که بخواهد به نحوی خود را تخلیه کند آن وقت مسائل اعتقادی یکی از سهل‌ترین و قوی‌ترین مفاهیمی است که می‌تواند جریان سازی‌ بکند. ما به شدت نیاز داریم که مسأله امید و روحیه را در ابعاد سیاسی و اقتصادی در جامعه بالا ببریم. جامعه مأیوس،‌ طبیعی‌ترین بستر بروز اعتقادات غلط است. این یک امر کاملاً‌ روانشناختی اجتماعی است. جامعه ما از این لحاظ در شرایط خوبی قرار ندارد و همین امر باعث می‌شود وزیر اطلاعات اعلام می‌کند ما شصت نفر مدعی امام زمان در زندان‌ها داریم.

یازدهمین عامل:

تبلیغات شدید فیلم‌های هالیوود است که در برنامه تلویزیونی بسوی ظهور باید بحث کنیم.

طبق بررسی‌هایم از سال ۱۹۸۰ تا به امروز پنجاه فیلم در هالیوود پر فروش بوده است که از این پنجاه فیلم حدود ۲۲ فیلم را بررسی کرده‌ام که در برنامه تلویزیونی بسوی ظهور پخش می‌شود. از این ۲۲ فیلم حدود ۱۹ فیلم آن به آخرالزمان برمی‌گردد. یک بحثی داریم که مسأله صهیونیزم مسیحی است و سرمایه‌گذاری بسیار گسترده‌ای که صهیونیزم مسیحی در ظهور آخرالزمان دارد.

اکثر این فیلم‌ها بازسازی از مکاشفات یوحنا است. یا ماشین‌ها بر انسان مسلط می‌شوند(مثل ترمیناتور) یا حیوانات بر انسان‌ها مسلط می‌شوند.(مثل سیاره میمون‌ها و جومانجی) یا کامپیوترها بر انسان مسلط می‌شوند مثل ماتریکس، یا اختلالات ژنتیکی رخ می‌دهد و هیولاهایی توسط انسان ساخته می‌شود و انسان‌ها را از بین می‌برند و این سبب شده که آن کسانی که در معرض امواج هالیوود قرار دارند یک نوع عدم اطمینان، یک نوع نهاد ناآرام، ناآرامی روانی را تجربه کنند که هر لحظه ممکن است این اتفاقات بیافتد.

در جستجوی دلدار

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

هزاران بار تو را از سخاوت آسمان طلب کردم با اشک هایش مرا پاسخ داد، از بحرها طلب کردم با غرشی سهمگین از من بیزاری کردند.

از انتهای کوچه های دلواپسی نوری تپش پر شور لحظات را چشمک می زند، آیا این راهی است برای امید؟ امیدی که آرزو را به ثمر می نشاند.

من منتظرم، منتظر عابری که با صدای گامهایش دقیقه ها را به ثانیه ها نزدیک می کند. من در ابتدای کوچه اسپند را آماده سوختن می کنم و منتظر می مانم تا از معبر رویایی ام عبور کند، تلاطم خروشان دلم را بر صفحات بی جان کاغذ به عرصۀ دیده می نشانم تا انتظارم را دریابد.

به او تکیه کرده ام و در سایه اش حکایت نیازم را در فراز ندبه های آدینه ای بی مثال به قلم نگاشته ام و کتاب آرزوهای بی دوست نبودن را در افق امید ورق می زنم تا همان رهگذر کرم نماید و نور لطفش را بر دلهای کویر گرفته بتاباند تا صدای نبض زندگی را در رگ گلبرگ های صبح تداعی کند.

ای رهگذر آتیۀ کوچه باغ خشکیده، بیا و طراوت را به باغ هدیه کن، من در بحر عظمتت جرعه نوشی تشنه کامم. بگو تا به کی مهمان سفره تمنا باشم، کام تشنۀ جان به امیدی دست نیاز به سوی آبشار رحمتت برآورده، بر این باورم که راه نجات از در خیمۀ تو می گذرد.

(س. حاجی عزیزی)

بگو یا صاحب الزمان (ع)

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

یکی از مبلغان امام زمان (عج) می گوید:  در سال ۱۴۱۵ رمضان که به جهت تبلیغ به اطراف شیراز رفته بودم، افطاری را در منزل خدا کرم زارع بودم و ایشان داستان زیر را نقل کردند: همسرم به خاطر غده ای که در سر او پیدا شده بود مدتی بود که به سر درد مبتلا شده بود آنهم سر درد شدید و دکترها از خوب شدن او مایوس بودند، به اهل بیت عصمت و طهارت مخصوصاّّّّّ وجود اقدس حجت بن الحسن امام زمان ا رواحنا الفداه توسل پیدا کرد.

یک روز خیلی ناراحت و افسرده در منزل نشسته بود که ناگاه صدای درب منزل بلند شد و سیدی نورانی وارد حیاط شدند .این خانم وقتی سید بزرگوا ر را می بیند از علاقه ای که به سادات دارند می گویند ای آقا من مبتلا به سر درد هستم که دکترها از درمان من مایوسند، شما از جدتان  بخواهید تا مرا شفا دهد من هم هر چه پول شما می خواهید به شما می دهم. آقا تبسمی کردند و فرمودند: (( ما احتیاج به چیزی نداریم و آمده ام برای شفای شما، و شما خوب می شوید پس از این هم هر کجا درمانده شدی بگو یا صاحب الزمان.)) بی اختیار فریاد زد یا صاحب الزمان و بیهوش شد. وقتی به هوش آمد متوجه شد که سرش در دامن زنان همسایه است. گفتند: جریان چیست؟ از اول تا آخر داستان را بر ای آنان نقل کرد، بحمدالله از همان وقت سر درد او بر طرف شد و نگرانی از این جهت ندارد.

دلنوشته

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

۱-یا بقیه ا…(عج)چشمان گنهکارم همچنان منتظر یک نظر به جمال نورانیت است ، با خود عهد می کنم که اگر برای یک لحظه هم که شده اگر صورت زیبایت را ببینم دیگر از تمام گناهان چشم بر کنم ، مهدی جان بیا و عشق سوخته ات را که همچون پرنده ای در قفس زندانی شده را از زندان ناملایمت ها نجات بده و روح محبوسش را رها کن

۲-یا صاحب الزمان هنوز چشمانمان اشک بار است از غم شهدای کربلا ، »این الطالب بدم المقتول بکربلا « کجاست طلب کننده ای که از خون شهید کربلا انتقام خواهد کشید

۳-یا صاحب الزمان به امید روزی که با قدم مبارکت پا بر عرصه ی گیتی نهاده و صدای انا بقیه ا…تو در تمام جهان هستی طنین انداز شود ، مهدی جان چشمان گنهکارم را می شویم و بر سر راهت عاشقانه می نشینم به امید روزی که برای لحظه ای پرتوی از جمال نورانیت در چشمانم نورافشانی کند .

۴-مهدی جان من لیاقت وصف کردن تو را ندارم و از تو و خدایم تشکر می کنم که مرا در این راه کشیده اید و در کل کلام می گویم مهدی جان تو را دوست دارم .

۵-مهدی جان تمام هستی ام یک قلب پاک است که آن را زیر پایت می گذارم

۶-یا مهدی (عج)ما را دریاب و بپذیر .

۷-یا امام زمان کی می آیی تا این ظالمان ،دین نما ها و تجمل پرستان دروغ گو را از صحنه ی روزگار محو و نابود گردانی ان شاءا… ، به امید آن روز یا امام زمان ما از خداوند می خواهیم همیشه سلامت باشی .

برو فکر دگر کن

 هفته نامه آل یاسین ـ شماره چهارم

به کوی دلبرم راهم ندادند

ز بد عهدی من جایم ندادند

نشانت خواستم ادرک نیامد

دعایت کردم و نجوا نیامد

به دل گفتم برو فکر دگر کن

هوای وصل او از سر بدر کن

ندا آمد نرو او مهربانست

کس ما بی کسان صاحب زمانست

نشانت می دهم در بی نشانی

به کوی فاطمی آسمانی

(م . بصیری)

دلنوشته

هفته نامه آل یاسین ـ شماره چهارم

** مهدی جان! هر روز بیشتر از روز قبل دلم برایت تنگ می شود و از خداوند خواهان ظهورت هستیم تا بیایی این همه ظلم از میان برود و جهان پر از عدل و داد شود و دل ما را از شور و شوق پر کنی.

خداوند! این جمعه آخرین جمعۀ غیبت آقایمان امام زمان (عج) باشد.

**  السلام علیک یا بقیه ا…

مهدی جان! خدا کند که بیایی. آقا جان سلام ما را به بابات امام حسین (ع) برسان و بگو حسین جان نوکرات میگن ما هر چه داریم از برکت خون توست.

تا ما اهل انتظاریم جمعمون سرد و کسل نیست / جمعه روز خوب عشقه روز تعطیلی دل نیست

**  ای نام تو ورد هر زبان ادرکنی / ای نام توام مونس جان ادرکنی

من گمشدۀ کعبۀ دور، رهزن بسیار / یا حضرت صاحب الزمان (ع) ادرکنی

**  انتظار مقدم یار با فضیلت ترین عبادت است.

**  سلام بر پرچمدار فتح قدس / بازگشای راه کربلا و منا

چشم انتظار

هفته نامه آل یاسین ـ شماره چهارم

سحرگاهان درخشندۀ خورشید نگاه نافذ تو را می بینم و شامگاهان در تبسم ماه، قامت ملکوتی ات را به تماشا می نشینم، در دانه های زلال شبنم به دنبال اشکت و در شکوفایی گلها به دنبال لبخندت هستم.

نازنین! یک شب به ویرانۀ دل من بیا، برای تو طاق نصرتی از عشق می بندم و با گل های شقایق تزئین می کنم. آرام آرام، اشک می ریزم تا فضای خانۀ قلبم بوی خوش باران بگیرد.

مهربانم! شبی مهمان دلم باش و به من بگو که نور تو در قلبم جاری است. ریشۀ اندیشه ام را به یاد تو آب می دهم و ترجمان عشق و جملۀ دوستی را با تو آغاز می کنم.

گویا هر نوبهار با شکفتنش به عاشقان می گوید که فصل هجران به سر آمده و موعد وصال فرا رسیده است. به بیستون می نگرم، تجلیگاه عشق، آنجا که صورت معشوق به دست عاشق بر ستون های پولادین کوه حک شد و انعکاس ناله های دل فرهاد که از مُنتهای وجودش بر می خواست چنین می نواخت که:

می وصال را هر کسی یارای نوشیدن نیست …

(س. حاجی عزیزی)

محبوب در میان عزاداران حسینی

هفته نامه آل یاسین ـ شماره چهارم

علامه سید بحرالعلوم روز عاشورایی با عده ای از طلاب از کربلا به استقبال دسته ی سینه زنی روستای طویریج می روند. ناگهان طلاب می بینند سید بحرالعلوم با آن عظمت و مقام شامخ علمی مثل سایر سینه زنها لخت شده و سینه می زدند.

طلابی که با معظم له به استقبال آمده بودند هرچه می کنند مانع از آن همه احساسات پاک و محبت او بشوند میسر نمی گردد و بالاخره عده ای از طلاب برای حفظ سید بحر العلوم اطراف ایشان را می گیرند که مبادا زیر دست و پا بیفتند و ناراحت شوند.

بعد از اتمام برنامه ی سینه زنی بعضی از خواص از آن عالم بزرگ می پرسند: چگونه شد که شما بی اختیار وارد دسته سینه زنی شدید و اینگونه مشغول عزاداری گردیدید؟

فرمود: وقتی به دسته سینه زنی رسیدیم دیدم حضرت  بقیه الله(ع) با سرو پای برهنه میان سینه زنها به سر و سینه می زنند و گریه می کنند من هم نتوانستم طاقت بیاورم لذا در خدمت آن حضرت مشغول سینه زدن شدم.

آسیب شناسی انتظار (۲)

امام زمان های قلابی !!!

هفته نامه آل یاسین ـ شماره چهارم

دکتر حسن بلخاری

پنجمین عامل: در جامعه ما افرادی هستند که دکان باز کرده‌اند و من کاملاً با ادعاهای یکی از آنها آشنا هستم. در سال ۱۳۸۲ ایشان قرار بود سلمان رشدی را به ایران بیاورد و به قتل برساند و در جلسات خودش نگاهی به ترکیه انداخته و ادعا کرده که زلزله در ترکیه به خاطر آتش زدن قرآن بوده است و بعضاً بعضی اهل دل بنا به خلوص و صداقتی که دارند با این جریانات همراه می‌شوند، لکن اخلاص هرگز نباید محمل جهالت باشد ولی در طول تاریخ اتفاق افتاده است. به طوری که بعد از پنهان شدن حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا در جریان امامت امام هفتم اگر بررسی کنیم می‌بینیم که چند نفر به اسم امام زمان ظاهر شده‌اند و انحراف ایجاد کرده‌اند، مثل وهابیت، بابیت، امام مهدی سودانی و به خاطر دارید که چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مکه و کعبه را تصرف کردند و آب به زیرزمین‌های کعبه انداختند. کسی به نام محمد بن عبدالله قریشی قیام کرده بود و آل سعود همه آنها را در کعبه از بین برد. در کتاب خاطرات مستر هنفر، وی می‌گوید که چگونه از مسأله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف استفاده کردند و محمدعلی باب را، باب من ابواب کردند و این بحث چون تاریخی است وارد آن نمی‌شویم.

قضیه انتظار، تنها نقطه نجات و امید ما و تنها نقطه انحراف اعتقادات ماست. شهر قم به شدت باید این مسئله را جدی بگیرد، نباید بر مهمیز احساسات کوبید. اگر این احساسات با معرفت آغشته نشود قطعاً به ضد خود تبدیل می‌شود و خارجی درست می‌کند. این افراد ادعاهای بسیار عجیب و غریبی دارند و می‌گویند با حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ارتباط داریم. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم راه خود را اینگونه پیش نمی‌برد. امام خمینی(ره) زمانی که رحلت کردند ما فهمیدیم که ایشان عارف بوده است. هیچ‌گاه در هیچ جایی ما یک کلمه پیدا نمی‌کنیم که بگویند ما با حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ارتباط داشته‌ایم. شب نوزدهم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ ساعت ۴ بعدازظهر ایشان فرمودند حکومت نظامی را لغو کنید.

ظاهراً سازمان تبلیغات اسلامی هیئت‌های مذهبی را رها کرده است، هیأت‌ها همان NGO ها است(اما در این هیأت‌‌ها امکانات مادی می‌دهند یا نه، غرض نیست) غرض این است که چه حرف‌هایی در آن هیأت‌ها زده می‌شود و اینکه مرید و مرید بازی در آن هیأت‌ها وجود دارد خطرناک است چون سبب تعطیلی عقل و جان می‌شود. در شیعه ما تعطیلی عقل را نداریم، ما ولایت را داریم ولی مریدی را به این معنا که سبب قفل عقل بشود نداریم.

ششمین عامل: مسأله مقتدا صدر است که از پیچیده‌ترین معضلات سیاست خارجی ما است. برنامه‌های بسوی ظهور که از شبکه یک سیما پخش می‌شود تقریباً گزیده فیلم‌های هالیوود استخراج شده است که بر روی این فیلم‌ها بحث می‌شود و همچنین یک برنامه مفصلی به نام آخرالزمان و سربازان رایانه‌ای که برخی از بازی‌ها به نام شهرک قائم است که شخص باید وارد شود و با تکیه بر استفاده از رنگ سبز و تمامی انگاره‌ها بر اساس انگاره‌های صاحب‌الزمانی ما طراحی شده است، و بعد پوسترهایی که در عراق به اسم مقتدا صدر پخش شده است. گویا این موضوع است و کتاب مقتدا صدر به نام«عجل علی ظهورک» مصداق این مسأله است. اسم سپاه مقتدا صدر«جیش المهدی» نام دارد. چرا اصلاً آن بازی «یا مهدی» را می سازند و چرا در فیلم حیرت‌انگیز«موساداموس»، کدهایی را می‌دهد و خیلی سعی می‌کنند اتفاقاتی که در عراق واقع می‌شود را یک طوری به کدهای موساداموس ربط بدهند. یعنی مسأله انتظار و مهدویت برای غرب خیلی جدی‌تر از ماست فلذا طبق بررسی تطبیقی در برنامه«بسوی ظهور» کدها و تصاویر آن را پخش می‌کنیم. به این نتیجه رسیده‌ام که تلاش می‌شود تمامی جریانات ناآرامی در عراق و مسأله نجف به نفع موساداموس و برنامه مهدویت‌ستیزی ربط داده می‌شود که ظرف ۲۰ الی ۲۵ سال پیش غرب داشته است.

اما بزرگواران مسئولی که می‌دانند کلام آنها نافذ است باید بسیار مواظب باشند، ابتدا مواضع را روشن بکنند و بعد نتایج را بگویند، ذکر نتیجه در جهان امروز بدون تبیین مبانی، با نیت و ذهن و روح متکلم به نتیجه معکوس خواهد انجامید. مسأله بعدی تبلیغات بسیار وسیع و آهنگ‌سازی و احساس محوری‌هاست، اما این مسأله مبنا شده. اگر امام زمان صرفاً در جشن‌ها، احساس‌ها،‌گریه‌ها و در ندبه‌ها تحلیل و تعریف بشود، ما قطعاً نمی‌توانیم آن مبانی که حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بدنبال تحقق آن هست را در جامعه جا بیاندازیم، به همین دلیل احساسات گرایی در جامعه ما خیلی بالا است.

هفتمین عامل: حمله به نجف مصادف با رجب می‌شود و رجب یکی از ماه‌هایی است که جزء نشانه‌های ظهور و عامل کشته شدن سیدیمانی،‌ ظهر نجف،(پشت نجف) آمده و در لابلای همین هیأت‌ها در ایران، نجف و عراق تلاش می‌کنند مثل همان ۱۵۰ نفری که در نماز جمعه شمشیر بدست بلند می‌شوند و می‌گویند سید ظهور کرده یکی از مبانی آن همین است که به جریان عراق و نجف برمی‌گردد.

نشانه جدای از علت است. ما بر مهمیز نشانه رانده و تاخته‌ایم فلذا حادثه روز ۱۱ سپتامبر را به آیه ۹۹ سوره توبه ربط می‌دهند و می‌گویند به این دلیل رخ داده است. به همین جهت باید عوامی‌گری‌ها را از خود دور کنیم و همه این مسائل بیهوده است و اگر هم وجود دارد باید دست ولی و عارف آن باشد، اگر این مسائل بدون مبنا منتشر شود موجی درست می‌کند که آنوقت هرچیز لایتچسبکی به این قلمرو چسبانده می‌شود و رشته کار از دستمان فرار خواهد کرد.