امروز : چهارشنبه، ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

جدیدترین مطالب ارسالی سایت

شیعیان ما را نمی خواهند

انتشار در: 18 ژوئن 2013

شیعیان ما را نمی خواهند

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

حاج محمدعلی فشندی تهرانی می گوید:

در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است، ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد. پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا کنید فرج امام زمان (عج) را از خدا بخواهید تا امر فرج نزدیک گردد.

فرمودند: « شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند … اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد»

این را فرمودند تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس آقا امام زمان (ع) را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است. 

برگرفته از کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عج)

 

تعداد مشاهده : 1,441 بازدید
نويسنده : HamidReza

صدایت می زنم

انتشار در: 18 ژوئن 2013

صدایت می زنم

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

سلام بر تو وقتی که می آیی وپیام آور نیکی ها می شوی.

زخم کهنۀ غربتم سر باز کرده و دیار به دیار به دنبال آشنای روزهای وصالش به خدا می گردد. سالهاست چشم انتظار توام ، تو که می آیی وقرارگاه قلب بی قرارم می شوی، تو که نبودنت رنج وعذاب است و آمدنت رهایی،تو که فراقت سراپا درد است و آمدنت نهایت آرزو.

آمدنت را باور کرده ام به همان میزان که بودنت را حس می کنم.

نمی دانم به کدامین وادی پناهنده شوم و سراغت را از کدامین دیار بگیرم، نمی دانم با کدامین سوگند تمنایت کنم و با کدامین واژه جدایی را فریاد برآورم، نمی دانم کدامین ناله دگرگونت می کند و کدامین سلام خشنودت می سازد و نمی دانم کدامین دیار نزدیکترم می سازد، اما من از همین دیار خاکی، دیار انسانی گنهکار اما محتاج به نوازش، دیار نیلوفری پژمرده اما عاشق رویش ونیازمند به سرچشمۀ هستی، دیار شقایقی منتظر اما دلخسته، دیار دستی خالی اما گاه سخاوتمند، دیار دلی عاصی اما گاه درحال امن یجیب، دیار چشمی وقیح اما گاه بارانی برای سالهای تلخ جدایی.

با سلامی به رکوع و سجودت از تو می خواهم که بشنوی آرزویم را، آرزویی که آغاز و نهایتش قدم نهادن در گلستان زیبایی است که خود وعده فرموده ای آن هم در کنار تو.

آری من از وادی سینه های رنج دیده واز چشمان خشکیده از اشک صدایت میزنم :

«ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی»

تعداد مشاهده : 1,389 بازدید
نويسنده : HamidReza

مدعیان ارتباط در عصر ارتباطات

انتشار در: 18 ژوئن 2013

مدعیان ارتباط در عصر ارتباطات

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

مجتبی‌الساده ـ ماهنامه موعود ، شماره ۶۹

در ایام اخیر برخی ادعاها در میان اشخاص عامی شیعه و همچنین محافل عامی اهل سنت برخی کشورهای اسلامی پا به عرصه وجود گذاشته است و برخی ادعای ارتباط با امام مهدی(ع) دارند و برای ایشان تبلیغ می‌کنند، برخی دیگر از عامه مردم پا را فراتر نهاده و ادعا می‌کنند که آنها خودِ امام مهدی(ع) هستند و در کنار این برخی دیگر از تمامی مرزها و خطوط قرمز فراتر رفته و ادعای نبوت کرده‌اند.

با نگاهی گذرا بر این آمارها (۱) به این نتیجه می‌رسیم که مصر در پنج سال اخیر شاهد بیش از ۵۵ مدعی نبوت بوده است و از این تعداد ۳۰ نفر آنها از شهرهای قاهره و اسکندریه بوده‌اند. عراق نیز شاهد ۲۳ مدعی نبوت و امام غائب در طول ۱۰ سال اخیر بوده است. در میان طایفه دروزی‌ها نیز ۶ نفر ادعای نبوت کرده‌اند… برخی از نمونه‌های آن مدعیان عبارتند از:

۱ـ منال وحید مناع (۴۲ ساله) در مصر ـ ادعای نبوت

۲٫ ثریا نقاش (منقوش) (۵۲ ساله) در یمن ـ ادعای مهدویت

۳٫ بثیل اکبر (۴۸ ساله) در طائف، عربستان سعودی ـ ادعای مهدویت

۴٫ محمودبن عبدالله المفلحی (۳۶ ساله) در یمن ـ ادعای مهدویت

این پدیده در تاریخ بشریت چیز جدیدی نیست بلکه در طول زمان‌های مختلف و به ویژه در تاریخ اسلامی بارها تکرار شده است… رفتار و کردار مدعیان جدید کنونی، مشهور و ناشناخته شده و شبیه به رفتارهای مدعیان قدیمی است. اما دلالت‌ها و نشانه‌های آن در حال حاضر، بسیار با اهمیت‌تر و شدیدتر است و آن هم به دلیل این است که ما در دوره گشودن درهای باز در مقابل عقل به سر می‌بریم و این دوره، حد و مرزها و مسافت‌ها را با پیشرفت و گسترش از میان برده است.

انگیزه‌ها و علت‌های این پدیده در سال‌های اخیر، در شرایط سیاسی و دینی و اجتماعی نهفته است. با وجود این شرایط، جو و محیطی به وجود آمده است و حالت‌های روانی و فرهنگی و رسانه‌ای پشتیبان این یاوه‌گویی‌ها شده است. علاوه بر این فراغ دینی و خالی بودن فضای عقلی و فرهنگی نیز در این امر سهیم بوده است. از علل دیگر آن وجود تناقض در شرایط و اوضاع تربیتی و دینی که منجر به گسترش این گونه یاوه‌ها و سخنان خنده‌دار می‌شود، است. پیش از آنکه بر ادعاهای آنها تمرکز کنیم باید توضیح دهیم که: پا به عرصه وجود گذاشتن این مدعیان (نایب امام بودن یا مهدویت یا نبوت) یکی از نشانه‌های پیش از ظهور ولی‌عصر و امام زمان(عج) است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که ایشان فرمودند: «قیامت برپا نمی‌شود مگر آنکه مهدی(ع) که از فرزندان من است خروج کند و مهدی(ع) خروج نمی‌کند مگر آنکه شصت دروغگو خروج کنند و همگی می‌گویند من پیامبر هستم» (۲)

اما کسانی که این مدعیان دروغین را می‌شناسند یا با آنها در ارتباطند و یا مطلبی در مورد آنها مطالعه می‌کنند، میزان دوری آنها از اخلاقیات اسلامی و رفتارها و کردارهای معصومین از جهت راه و ویژگی‌ها و صفات و هدف آنان، برای ایشان آشکار و روشن است. در اینجا باید به برخی مطالب برای رسیدن به حقیقت و برملا ساختن و آشکار کردن دروغ این افراد و اهل باطل، اشاره شود:

اول: تناقض میان هویت این مدعیان با آنچه در میراث و فرهنگ اسلامی آمده یعنی آیه‌ها، احادیث و روایات، اینها پایان نبوت با خاتم‌الانبیاء، محمد(ص) و بقای معجزه جاودانگی ایشان (قرآن کریم) تا روز قیامت را تشریح می‌کنند و بر آن صحه می‌گذارند. این موارد خود مانع سخت و محکمی در برابر کسانی به وجود آورده که به خیال خود می‌خواهند، ادعای چیزی را کنند که در وجودشان نیست. دوم: نشانه‌های حتمی ظهور یا نشانه‌ها و ویژگی‌هایی که مربوط به امام مهدی(ع) است، از جمله مخفیانه بودن ولادت، غیبت صغری، غیبت کبری، و ظهور، برخی از این موارد هنوز پدیدار نشده است. و اینها همگی مجالی برای ادعا باقی نمی‌گذارند و بدون آن که آن نشانه‌ها محقق شود و اتفاق بیفتند (سفیانی: یمنی، صحیه، نفس زکیه، خسف در بیداء) نمی‌توان چنین ادعایی در این مورد داشت.

سوم: امامت با تمامی معانی خود بر این مدعیان منطبق نیست و با آنها سازگاری ندارد چه از جهت اخلاق و رفتار چه از نظر علم و تدین یا توانایی‌ها و کرامات، و اینها همگی، آنها را در برآورده ساختن نیازهای جامعه اسلامی ناتوان نشان می‌دهد و آنها از قرار گرفتن در جایگاه امامت و فرماندهی و راهبری مردم ناتوانند.
چهارم: وعده الهی که شامل گسترش عدالت و داد در جای جای زمین و برتری اسلام بر تمامی ادیان دیگر و این بندگان صالح خدا زمین را به ارث می‌برند و محقق شدن رؤیا و آرزوی پیامبران مبنی بر گسترش یکتاپرستی در تمامی جهان، با وجود این مدعیان هنوز تحقق نیافته است.

دروغ و یاوه‌گویی‌های این مدعیان مانند خورشید در نیمروز روشن و آشکار است و این نیاز به دلیل‌ها و برهان‌های زیادی ندارد و به همین جهت است که تنها اشخاص ساده‌لوح آنها را تصدیق کرده و فریب آنها را خورده‌اند و دروغشان در پایان، آنها را به سوی زباله‌دان تاریخ کشانده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ مجلسه زهره الخلیج ـ شماره (۱۱۰۰) کشور امارات متحده عربی.

۲٫ أعلام الوری ص ۴۲۶٫

 

تعداد مشاهده : 1,524 بازدید
نويسنده : HamidReza

دوری از شیطان به وسیلۀ نماز

انتشار در: 18 ژوئن 2013

دوری از شیطان به وسیلۀ نماز

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

« ما أرغم أنف الشیطان أفضل مِنَ الصلاه، فصَلها و أرغم أنف الشیطان »

هیچ چیز به مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی ساید ، پس نماز بگذار و بینی ابلیس را به خاک بمال .

شرح:

این کلام از پاسخهایی است که از ناحیۀ مقدسه امام زمان (ع)، درجواب مسائل ابی الحسین جعفربن محمد اسدی، صادر شده است. از این حدیث استفاده        می شود که به خاک مالیدن بینی شیطان (غلبه برشیطان) اسباب متعددی دارد که بهترین آنها نماز است؛ زیرا نماز مشتمل بر انقطاع از خلق و توجه تمام به خداوند متعال و ذکر و یاد اوست . خداوند متعال می فرماید:(أقم الصلاه لذکری )* سورۀ طه، آیۀ ۱۴ * نماز را برای یاد من برپادار .

نمازی که چنین باشد ،انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد و در نتیجه انسان بر هوای نفس وشیطان غالب می گردد.

پی نوشت:

۱ـ کمال الدین ،ج۲،ص۵۲۰،ح۴۹ * فقیه،ج۱،ص۴۹۸،ح۱۴۲۷* تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۷۵، ح۱۵۵ * الاستبصار، ج۱، ص۲۹۱، ح۱۰ * الغیبه طوسی، ص۲۹۶، ح۲۵۰ * الاتجاج ، ج۲، ص۲۹۸ * بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۸۲، ح۱۱ * وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۳۶، ح۵۰۲۳

تعداد مشاهده : 1,499 بازدید
نويسنده : HamidReza

تکریم واحترام

انتشار در: 18 ژوئن 2013

تکریم واحترام

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

تنها بزرگواری که « از جابرخاستن» درهنگام شنیدن یا خواندن نام شریفش لزوم، یا حداقل استحباب فراوان دارد، امام غائب قائم موعود(ع) است

تکریم کریمان وتجلیل از صاحبان جلالت، همیشه ودر همه جا پسندیده است؛ چنانکه برای پیامبر (ص) وفرزندان معصومش (ع) بالاترین تکریم ها وتجلیل ها بایسته به نظر  می رسد، لکن برخاستن و در حالت قیام «دست برسر نهادن» تواضع و احترامی است که هنگام شنیدن نام هیچ کسی جز «قائم آل محمد (ص)» به صورت سیره وسنت در نیامده است.

امام رضا (ع) را در خراسان می دیدند که در موقع ذکر نام »قائم «بر می خیزد و دست بر سر می نهد و                    می فرماید :«خدایا فرجش را تعجیل فرما و قیامش را آسان گردان » (۱)

از امام صادق(ع) پرسیدند: سبب برخاستن به خاطر ذکر لفظ»قائم« ـ از القاب امام حجت (ع) ـ چیست؟

فرمود: زیرا او را غیبتی طولانی است، و از شدت مهربانی خود نسبت به دوستانش، هرکس را که به این لقب از او یاد می کند به دیدۀ عنایت می نگرد، زیرا این لقب

یادآور حکومت او و برانگیزانندۀ حسرت غربت اوست. به خاطر بزرگداشت اوست که باید بندۀ خاضع و فروتن، هنگامی که مولای گرامی او با دیدگان شریفش به او نگاه می کند ،برخیزد و احترام کند و تعجیل فرج او را از خدای تعالی بخواهد. (۲)

بی تردید این « برخاستن » که به فرمایش امام صادق (ع) یادآور قیام و حکومت حضرت مهدی (ع) است، تنها به انگیزۀ احترام صورت نمی گیرد. بلکه دلالتی برآمادگی شیعۀ منتظر، برای قیام و همراهی با مولای خویش نیز دارد.

پیام این» قیام «؛ هم احترام به »قائم« است، هم همسویی با آرمانهای بزرگ«قیام جهانی او » . پیام این »قیام« ؛ هم واکنش در مقابل نگاه مهر آمیز »مولای غایب« است و هم بیعتی برای همراهی بااودر »روز ظهور «.

پیام این قیام؛ هم اکرام «قیام قائم» است، وهم اعلام آمادگی برای »قیام « . و شاید چون چنین است ذاکر این نام، شایستگی نگاه لطف و نظر عنایت مولایش را پیدا می کند. «ینظر إلی کل مَن یذکره بهذا اللقب المشعر بدولته » (۳)

 

پی نوشت:

۱، ۲ و ۳ـ  منتخب الأثر ،آیه ا…صافی،ص۵۰۶

 

تعداد مشاهده : 1,405 بازدید
نويسنده : HamidReza

آیا خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟

انتشار در: 18 ژوئن 2013

خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

سوال : آیا خدا قدرت حفظ امام را ندارد ونمی تواند او را از شر دشمنان حفظ کند ؟

در پاسخ باید گفت که چرا دارد، با اینکه قدرت خدا نامحدود است ، لکن کارها را بر طبق اسباب و علل و از مجرای عادی انجام می دهد. بنا نیست برای حفظ وجود انبیاء وائمه و وجود امام زمان علیه السلام و ترویج دین از روش عمومی اسباب و علل دست بردارد و خلاف جریان عادی عمل کندو گرنه دنیا دار تکلیف و امتحان نخواهد بود.

 سوال : اگر امام ظاهر بود آیا ممکن نبود که ستمگران تسلیم او شده و با او بیعت کنند.؟

اصل سوال این است که اگر امام ظاهر بود، چون کفار و ستمگران به او دسترسی داشته و سخنانش راگوش می کردند ، شاید نه تنها درصدد قتلش بر نمی آمدند ، بلکه تسلیم او می شدند وبه او ایمان می آوردند و از رفتار بدشان دست بر میداشتند ؟

همه می دانیم که همه افراد در مقابل حق و عدالت تسلیم نمی شوند. بلکه از آغاز عالم تا حال ، همیشه گروهی در بین بشر وجود داشته اند که دشمن حق و درستی بوده و برای پایمال کردن آن با تمام قوا کوشیده اند. مگر پیامبران و ائمه اطهار علیه السلام حق نمی گفتند ؟ مگر سخنان حق و معجزاتشان در دسترس ستمکاران نبود؟ با وجود این در نابود کردن آنان و خاموش نمودن چراغ هدایت از هیچ عملی فرو گذار نکردند. صاحب الامر علیه السلام نیز اگر غایب نمی بود، قطعا به سرنوشت آنان گرفتار می شد و آن غلبه حق بر باطلی که مقدر شده بود،‌انجام نمی گرفت و الان که حضرت غایب است تاز مانی که آمادگی پذیرش اودر جوامع بشری حاصل نشود اوظاهر نخواهد شد.

 سوال : چرا امام در غیبت کبری ، همانند غیبت صغری نواب خاص تعیین نکرد؟

البته معلوم است که این کار به مصلحت نبود، زیرا دشمنان‌. نواب را آزاد نمی گذاشتند بلکه آنان را شکنجه و زجر می دادند تا آنان مکان امام را نشان دهند، یا تحت شکنجه و در کنج زندان جان بسپارند.

تعداد مشاهده : 1,444 بازدید
نويسنده : HamidReza

گنبد فیروزه ای

انتشار در: 18 ژوئن 2013

گنبد فیروزه ای

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۸

سکوت می کنم تا تورا پیدا کنم. در خیالم دنیا را جست و جو می کنم وبالاخره طایر فکرم بر یک گنبد فیروزه ای قرار می گیرد .احساس آرامش می کنم، احساس می کنم که تازه متولد شده ام و پدری دلسوز در کنار من است او وجود مرا با نگاه مهربانش تسخیر می کند و من به خاطر جلب محبتش اشک می ریزم .

آقا جان! می خواستم از شما بپرسم چرا رنگ گنبد این مسجد با همۀ رنگها فرق دارد؟ چه در وجود این رنگ هست که آدم را از کیلو مترها راه جذب خود می کند و به آرامش می رساند؟

تپش قلبت را در محراب مسجد حس می کنم و شعاع مهربانیت را تا گنبد فیروزه ای.

به این نتیجه می رسم که تو در مسجدی و مسجد رنگ وبوی تو را به خود گرفته است. اصلاً رنگ آبی، رنگ مهربانی تو است. رنگ نگاه زیبایت ، رنگ نفسهای معطرت، رنگ پاکی های درونت و رنگ سکوت مظلومانه ات. هرچه می گردم نیستی اما گنبد آبی، سکوت محراب، آرامش شبهای جمکران، حتی صدای گنجشکان صبحگاه اینجا همه وهمه با تو حرف می زنند ونشان تو را می دهند. همه می گویند او اینجاست. ای عزیز گم کرده! عزیزت اینجاست.

می گردم درون بغضهای خودم را، لابه لای تنهایی ام را، حرفها و درد و دلهایم را، می بینم چیزی در دلم نیست جز آرزوی فرجت. می بینم چیزی در حرفهایم نیست به جز اسمت. پس آرام می شوم ، با تمام وجود حسّت می کنم و می بینمت در آرامش دعای فرج …

« اللهم عجل لولیک الفرج »

تعداد مشاهده : 1,600 بازدید
نويسنده : HamidReza

یک حرف از هزاران

انتشار در: 18 ژوئن 2013

یک حرف از هزاران

هفته نامه آل یاسین – شماره ۸

پسرم! دلهای مردم دیندار و با اخلاص ،مانند پرندگانی که شیفتۀ آشیانۀ خویش باشند،  مشتاق لقای تو هستند. آنها در میان مردم با خواری زندگی میکنند ولی در پیشگاه خداوند عزیز و محبوب هستند. آنها خود را بیچاره و    بی نقش نشان می دهند ولی اهل قناعت و خویشتنداری هستند. آنها دین خود را به وسیلۀ مبارزه با ضد دین کامل نگه می دارند. خداوند آنها را باپیکار در برابر بی عدالتی امتیاز داده ،تا در سرای جاویدان مشمول عزت بی کران خود سازد، خداوند آنها را در برابر ناملایمات شکیبا آفریده تا حسن عاقبت در جهان سر مدی از آن آنها باشد. (وصیت امام عسگری به امام زمان)

تعداد مشاهده : 1,632 بازدید
نويسنده : HamidReza

حضرت امتحان می کنند

انتشار در: 18 ژوئن 2013

حضرت امتحان می کنند

 هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۷

روزی حضرت تشریف آورده بودند به حجره سید عبدالکریم در حالی که مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: « سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی؟»

سید عبدالکریم عرض کرد: آقا جان، به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، اگر شما امر می فرمائید، آن را کنار بگذارم و کفش شما را تعمیر کنم.

(توضیح اینکه امر امام بر هر واجبی مقدم است حتی بر نماز، و در اینجا حضرت به سید عبدالکریم امر نفرموده بودند والا ایشان بدون معطلی امر حضرت را اجابت می کردند)

حضرت چیزی نفرمودند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً آن حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم ! کفش من نیاز به تعمیر دارد برایم پینه می زنی؟»

سید عبدالکریم کفشی را که مشغول پینه زدن بود کنار گذاشت و دستانش را دور کمر حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: اگر یک بار دیگر بفرمائید: »کفش مرا پینه می زنی؟» داد و فریاد می زنم که آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!

 حضرت لبخند زدند و فرمودند:

« می خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.»

تعداد مشاهده : 1,454 بازدید
نويسنده : HamidReza

یاد تو

انتشار در: 18 ژوئن 2013

یاد تو

هفته نامه آل یاسین ـ شماره۷

وقتی دلتنگت می شوم و روح سودا زده ام یاد تو را تمنا می کند زیارتنامه ای می خوانم و آرام می گیرم اما بازگو چه کنم با دل طوفان زده ام؟

دلی که دلدادۀ عشقت شد و دلسپردۀ نگاهت، دلی که تنها رؤیت تو می تواند قرار بخشش باشد.

آن روز که از همه دل بریدم و به تو دل بستم اطمینان داشتم به خطا نرفته ام، حال بازگو چه کنم با دریای طوفان زدۀ دلم که هر لحظه منتظر است کشتی نجاتی بیاید و خبر از گمشده اش بیاورد.

باور کرده ام که هستی اما چه می شود اگر بر من رخ بنمایی، چهره بگشایی و بگویی که باورم کرده ای، باور کرده ای که اگر راهم راه تو نیست اما هدفم تویی.

باور کن چشم انتظاری آسان نیست و هر ثانیه که می گذرد حس می کنم قافلۀ مرگ مرا صدا می کند و زمان رفتن فرا رسیده و من حضورت را از دست می دهم.

نمی دانم در کدامین بادیه چادر ساده اما پر سخاوتت را گسترانیده ای، نمی دانم کدامین خاک سجده گاهت گشته است، نمی دانم کدامین خار محرم رازت شده و نمی دانم بر کدامین سنگ نشسته ای  و چشم انتظار ظهوری، اما من می خواهم ببینمت.

می خواهم ببینمت برای اینکه بهای دلدادگیم را بپردازم که اگر معجزه نباشد چیزی از یک معجزه کم ندارد. نعمتی که ارزانیم کردی و تا ابد مهر شرمندگی را بر پیشانیم حک کردی و می خواهم ببینمت  و بگویم تو را به حق اشک چشم منتظرانت از خدا بخواه غیبت را به غایت برساند و نعمت ظهورت را ارزانی دلهای خسته و چشم های منتظر سازد.

تعداد مشاهده : 1,459 بازدید
نويسنده : HamidReza