امروز : دوشنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

آخرین مطالب ارسالی سایت

من و دل

انتشار در: 11 می 2013

من و دل

هفته نامه آل یاسین ـ شماره دوم

مرغ خسته ی دلم بهانه ی او را می گیرد و از جدایی شکوه سر می دهد، معصومانه نگاهش می کنم و می پرسم از چه این چنین زار می زنی؟

غریبانه به من می نگرد و می گوید: از غربت یار.

می گویم: کدامین یار؟

می گوید: همو که هر آدینه لحظه شماری می کنم تا حضورش را به تماشا بنشینم و غروب با نیامدنش زانوی غم بغل می گیرم، همو که اول و آخر آرزوهایم است، همو که ندای غریبانه «امن یجیب»ش آتشم می زند، همو که مستجاب الدعوه است اما آمدنش به من و امثال من وابسته است.

می گویم: چه دنیای عجیبی داری، این همه آرزوهای زیبا، این همه آروزهای رنگارنگ و تو تنها او را   می خواهی؟

دلم می گرید و می گوید: از غربت یارم چه بگویم که تو نمی دنیا یعنی او و او یعنی دنیا، گر چه تو طالب این دنیای رنگارنگ و آرزوهای زیبایش هستی اما من دنیا را می خواهم برای اینکه قدمگاه او باشد، برای اینکه فرصتی داشته باشم تا او را به تماشا بنشینم و بدان که روزی تو هم دلبسته ی دنیای من می شوی … چه بخواهی و چه نخواهی. چرا که او نهایت زیبائیست.

می گویم:از حرف هایت خواندم که عاشقی، حال با این همه عشق برایش چه کرده ای؟

دل ناآرامم یکباره خاموش می شود و آهسته می گوید: هیچ! تنها خواستم درکش کنم که آن هم نشد.

فاتحانه لبخندی می زنم و می گویم: چه بیهوده عشق را معنا می کنی، به چه دل خوش کرده ای؟ اینکه دوستش داری و برای غربتش اشک می ریزی؟ هیچ نکرده ای و ادعای عاشقی می کنی؟

دلم که گویا حرفی برای گفتن ندارد می گرید و بعد بال و پر می گشاید و آماده رفتن می شود ولی در آخرین دم نگام می کند و می گوید: « هیچ بودم و او خواست مست شوم هر چند ناچیز، من کوچکی خود را نمی بینم … به بزرگی یار می نگرم، به مهربانی نگاهش دلخوشم و به دعاهای شبانه اش چشم دوخته ام …»

سپس بال می گشاید و دور می شود از من و من می مانم و پاسخ دندان شکن دلم که هر چه جستجو می کنم جوابی نمی یابم …

جهت دانلود فایل اینجا کلیک نمایید
تعداد مشاهده : 1,539 بازدید
نويسنده : HamidReza
نظرات : بدون ديدگاه

دیدگاه های کاربران

بدون دیدگاه

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.