امروز : پنج شنبه، ۱۵ آذر ۱۴۰۳

جدیدترین مطالب ارسالی سایت

دلنوشته

انتشار در: 20 ژوئن 2013

دلنوشته

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۹

**  مهدی جان چشمانم به راه مانده و منتظر قدمهای سبزت هستم. پس کی از راه می رسی مولایم

**  دیشب جمال رویت تشبیه ماه کردم

تو به ز ماه بودی ، من اشتباه کردم

السلام علیک یا سیدنا و مولانا یا صاحب العصر و الزمان

یا وجیها عند الله ، اشفع لنا عند الله

ای عزیز درگه حق ، کن عنایتی تو ما را

جان مادرت زهرا کن شفاعتی تو مارا

پیشاپیش فرا رسیدن سالروز میلاد بانوی دو عالم فاطمه الزهرا ،

انسیه الحوراء را به آقایمان ، تاج سر تمامی مسلمین و نیز مسلمین جهان تبریک عرض می نمایم.

به امید تعجیل در ظهور مولا حجت بن الحسن

**  سلام، تخریب بارگاه دومین نائب امام زمان عج را تسلیت میگویم… دشمنان کمر همت بسته اند که آثار مهدوی را نابود کنند…

کور باد چشمشان که ظهور حضرت نزدیک است

تعداد مشاهده : 1,776 بازدید
نويسنده : HamidReza

شیطان توسط امام زمان کشته خواهد شد؟

انتشار در: 20 ژوئن 2013

پرسش و پاسخ

آیاصحیح است که «شیطان» توسط امام زمان(عج) کشته خواهد شد؟

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۹

وهب بن جمیع می گوید که از امام صادق(ع) پرسیدم:«اینکه خداوند به شیطان فرمود:«فإنک مِن المنظرین الی یوم الوقت المعلوم»(۱) تو تا روز وقت معلوم از مهلت داده شدگانی.

این وقت معلوم چه زمانی است؟ فرمود: آیا پنداشته ای این روز، روز قیامت است؟خداوند تا روز قیام قائم ما، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند حضرتش را مبعوث می کند، حضرت به مسجد کوفه می رود،در آن هنگام شیطان درحالی که با زانوان خود راه می رود به آنجا می آید ومی گوید: ای وای برمن از امروز! پس حضرت مهدی(ع) موی پیشانی او را می گیرد وگردنش را می زند وآن هنگام روز وقت معلوم است که مهلت شیطان به پایان می رسد.»(۲)

البته ظاهرا منظور از کشتن شیطان، این است که ریشه ی فساد وعوامل انحراف وظلم در عصر درخشان حکومت حضرت مهدی(عج) نابود می گردد وبه جای آن عقل وایمان حکومت می کند. به تعبیر دیگر کشته شدن شیطان همان قطع نفوذ او ومرگ تزویر است.

پی نوشت:  ۱-سوره حجر، آیه ۳۸ * ۲-تفسیر عیاشی ،ج۲،ص۲۴۳

تعداد مشاهده : 1,823 بازدید
نويسنده : HamidReza

غیبت از مقدرات الهی است

انتشار در: 20 ژوئن 2013

غیبت از مقدرات الهی است

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۹

« اقدارا… عز و جل لا تغالب و ارادته لا ترد و توفیقه لا یسبق »

« تقدیر های خداوند عز و جل مغلوب نمی شود و اراده اش برگشت ندارد و بر توفیق او هیچ چیز پیشی نمی گیرد »

شرح

این عبارت بخشی از کلمات امام زمان است که در توقیعی به دو سفیر خود عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان فرستاده است امام در این توقیع به مسئله غیبت خود اشاره کرده می فرماید: این موضوع از تقدیرهای الهی است و اراده حتمیش به آن تعلق گرفته است .

امام در توقیع به چند نکته اشاره دارند :

۱-هیچ کس نمی تواند بر تقدیرالهی پیروز شود زیرا او « مقدر کل قدر » و قدرت او فوق همه قدرتهاست .

۲-اگر اراده حتمی خداوند متعال به چیزی تعلق گیرد کسی نمی تواند بر اراده او غلبه کند و مانع اجرایش گردد زیرا اراده ای فوق اراده او نیست در دعایی از امام سجاد می خوانیم :

پروردگارا حمد مخصوص توست که مقتدری هستی که هرگز مغلوب نمی شود

۳-کارسازی فقط برای خداست تا خدا نخواهد هیچ تدبیر و تلاشی سود نمی دهد برای انجام دادن هر کاری باید چشم امید به خدا داشت و از او مدد گرفت و با واسطه قرار دادن محبوبان درگاهش موفقیت را طلب نمود .

تعداد مشاهده : 1,692 بازدید
نويسنده : HamidReza

دفاع

انتشار در: 20 ژوئن 2013

دفاع

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۹

این سنت خداست که در همیشه تاریخ حق و باطل در ستیزه بوده و هستند.هیچ پیامبری را خدا نفرستاد مگر آنکه دشمنانی از جن و بشر در مقابل او به صف آرایی پرداختند

« و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن »(۱)

امام زمان نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه به خاطر اهمیت نقش او در حاکمیت جهانی توحید و عدل همه ستم بارگان و مستکبران و جهان خواران در همه ادوار تاریخ پر فراز و نشیب غیبت به ستیزه ای همه جانبه با او برخاسته اند

در عصر حاضر نیز همه قدرتها، همه سازمانها و همه کسانی که با آگاهی از از اندیشه مهدویت عالمگیر شدن پیام اسلام و قرآن را پیش بینی می کنند مبارزه ای بی امان را پیگیری می کنند

آنان که وحدت جامعه اسلامی را هدف حملات خود قرار داده اند، آنان که ولایت را تضعیف می کنند، آنان که قرآن و معارف انسان ساز آن را بی اهمیت و بدون کارآیی جلوه می دهند، آنان که برخاسته از متن اسلام را به باد تهاجم می گیرند، هر کدام به گونه ای مستقیم یا غیر مستقیم آرمان هایی را که باید به دست امام زمان تحقق یابد به مخاطره می اندازند و در حقیقت با او و پیام های او عداوت می ورزند.

شیعه منتظر که در دوران غیبت خود را برای یاری امام زمانش آماده می سازد(۲)از آنجا که یاری او را یاری اهداف و آرمان های او می شمارد بدون اینکه فرقی بین غیبت و ظهور غائل باشد در هر زمان مقابل توطئه ها و عداوتهای دشمنان امام زمان به دفاع از مولای خویش برمی خیزد و با تمام وجودش جانفشانی و جانبازی می کند

امیرالمومنین می فرماید: « یحفون به یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید»(۳)

« یاران مهدی او را در میان می گیرند و در جنگها –هر جنگی که باشد- با جانهای خویش از او حمایت و حفاظت می کنند و هر چه بخواهد از جان و دل انجام می دهند »

پی نوشت : ۱ـ سوره انعام، آیه ۱۱۲ * ۲ـ (و نصرتی لکم معده ) زیارت جامعه کبیره * ۳ـ ملاحم و فتن، سید بن طاوس، چاپ نجف، ص ۵۲

تعداد مشاهده : 1,734 بازدید
نويسنده : HamidReza

راه های ارتباط با امام زمان(ع) (۲)

انتشار در: 20 ژوئن 2013

راه های ارتباط با امام زمان(ع) (۲)

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۹

راه های ارتباط با امام زمان (ع) ـ بخش اول

۳-گریستن بر اباعبدا…(ع)

سومین راه ارتباطی، گریه بر ابی عبدا…(ع) وخواندن زیارت عاشورا وتوسل به خامس آل عباست.

چگونه گریه بر امام حسین(ع) مرا به امام زمان(عج) پیوند می دهد؟

عاملی که باعث شده است من از امامم بریده ام، پرده ضخیم گناه ورذایل است که آمده است وجلو قلب من وچشم دلم پرده کشیده است ومن نمی توانم آقایم را با شناخت زیارت کنم. عامل بریدگی، گناه است وگریه بر امام حسین(ع) به منزله از بین برنده گناه است. لباس وقتی چرک شود اگر چرک وآلودگی کم است، باشستن با آب پاک می شود. گاهی چرک وآلودگی کم نیست، احتیاج به صابون وپودر رختشویی دارد، اما گاهی با آب وصابون وپودر کار درست نمی شد، باید از مواد پاک کننده قوی تر استفاده کرد تا آلودگی ولک لباس از بین برود.

گاهی انسان با گفتن یک«یا ا…» با گفتن یک«یارب» شکوفا ونورانی می گردد. گاهی با یک«یا سریع الرضا إغفر لمن لا یملک الا الدعا فانک فعال لما تشاء یا من اسمه دواء وذکره شفاء وطاعته غنی إرحم من رأس ماله الرجاء وسلاحه البکاء» دلش نورانی می شود.گاهی با گریه گاهی با صدقات وگاهی با تلاوت قرآن. گاهی کسی می گوید: من هر کاری کردم دلم سبک وخنک نشدباید چه کنم؟ به او می گویم: برو برای امام حسین(ع) گریه کن. گریه بر ابی عبدا…(ع) تیزاب است. تاریکی، ظلمت ولکه گناه را محو ونابود می کند.مانع ارتباط گناه است. وقتی ابر گناه رفت می توانیم چهره اماممان را ببینیم. باب الحسین

یکی از خطبای قدیمی قم فرمودند: من ماه مبارک رمضان در مسجد امام قم منبر می رفتم. بحثم پیرامون درهای بهشت بود. گفتم بهشت دری دارد به نام«باب الرضوان»، درهایی دارد به نامهای«باب الصابرین»،                   «باب الشاکرین»،«باب المجاهدین» و… و هر روز یکی از این باب ها را توضیح می دادم.

یک روز که از منبر پایین آمدم جوانی نزد من آمد وگفت: آقا، بحث شما جالب است اما آنهایی که شما گفتید برای من و امثال من بسیار سخت است،      نمی شود یکی از آن درهای آسان را بگویید که من بتوانم از آن درب وارد شوم؟

جواب جوان را در جلد اول سفینه البحار حاج عباس قمی یافتم،که روایت ناب،جالب وزیبایی دارد.

روایت این است که پیغمبر ختمی مرتبت(ص) فرمودند: شما مردم به واسطه منِ پیغمبر انذار وبیم داده می شوید، به واسطه امیر المؤمنین(ع) هدایت     می شوید، به واسطه امام حسن مجتبی(ع) خدای منان به شما احسان ونیکی می کند وبه واسطه امام حسین(ع) به سعادت می رسید وخوشبخت می شوید. آن گاه فرمود: ألا، آگاه باشید. ألا بیرق بیداری است. آنهایی که از نظر فکری خوابند بیدار بشوند. ألا یعنی آگاه باشید ای جهانیان، ای عاشقان، ای محبین  ابا عبدا…، امام حسین دری است از درهای بهشت، هر کس این در را دوست دارد وارد بهشت می شود و هر کس با این در دشمنی کند وارد جهنم خواهد شد.

با توجه به این حدیث به جوان گفتم: یک دری پیدا کردم که ورود از آن در خیلی آسان است. گفت: کدام در؟ گفتم: باب الحسین(ع).

ویژگیهای باب الحسین(ع)

در خانه امام حسین(ع) سه خصوصیت دارد: هم سری ترین درهاست، هم پر نفوذترین وقدرتمند ترین درهاست وهم سرعت مند ترین درهاست.

گریه بر ابی عبدا… و توسل و رابطه با امام حسین(ع)، یک شبه انسان را به مقصد می رساند. کشتی نجات امام حسین(ع) جزء وسیع ترین، قدرتمند ترین، با سرعت ترین وجادار ترین کشتی هاست. چگونه ممکن است چشمی که فضایل حسین(ع) را می بیند، زبانی که فضایل او را می گوید، پایی که به مجالس ذکر فضایل او می رود، فکری که اندیشه اش اندیشه حسین بن علی(ع) است با آتش بسوزد؟ این باب در نزد خداوند قدرتمند است. اگر امام حسین(ع) یک اشاره کند خداوند قبول می کند چرا که امام حسین(ع) برای خدا همه چیزش را داد و خداوند در عوض مقام زائران و گریه کنان ایشان را زیاد       می کند به طوری که گریه بر امام حسین(ع) گناهان را می ریزد، زائرانش در هر قدمی که برای زیارت بر می دارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می نویسند و برای یک قطره اشک خالصانه تمام گناهانشان آمرزیده می شود.

اهمیت گریه بر ابی عبدا…(ع)

هر عمل و عبادتی حد ومرزی دارد مثل نمازهای یومیه که ۱۷رکعت در روز می شود روزه، حج و…هرکدام حد و مرز مشخصی دارند اما چند مطلب هست که حدو مرز ندارد:

اول: گریه بر امام حسین(ع) مگر امام سجاد(ع) ۴۰سال شب وروز گریه نمی کرد؟ فرمود سزاوار است آنقدر گریه کنم تا بواسطه گریه از دنیا بروم. گریه بر امام حسین تا حد مردن عیبی ندارد. مگر امام زمان نفرمود: «یا جداه! هم صبح بر تو گریه می کنم، هم شام بر تو می گریم اگر اشک چشمم تمام شد خون گریه می کنم. بعد از اشک نوبت خون می رسد واینگونه گریه بر امام حسین(ع) حدومرز ندارد.

دوم: هر عبادت وعملی ثوابش معین و محدود است، جز گریه بر امام حسین(ع). آیا عملی را سراغ دارید که با انجام آن حق امامان معصوم علیهم السلام اجمعین را اداء کنید؟

امام صادق(ع) فرمود: هرکس بر امام حسین(ع) گریه کند۱-پیغمبر(ص) را خوشحال کرده است.۲-امیر المؤمنین(ع) را خوشحال کرده است ۳-فاطمه زهرا(س) را خوشحال کرده است ۴-گریه بر امام حسین(ع) نزد حضرت زهرا(س) تقرب می آورد. سپس فرمود هرکس بر امام حسین(ع) گریه کند حق ما معصومین را ادا کرده است.

رمز ملاقات سید عبدالکریم کفاش

سید عبدالکریم پینه دوز هفته ای یک بار به محضر امام زمان(عج) می رسید رمز ملاقات دیدارش چه بود؟ همین سوال را از خودش پرسیدند. فرمود: شبی پیغمبر ختمی مرتبت (ص) را در عالم رؤیا زیارت کردم. گفتم: یا جداه، یا رسول ا… من خیلی علاقه دارم خدمت آقا زاده شما برسم، چه کنم؟ هر دری را می زنم نمی شود. جدم فرمود: سید عبدالکریم ،فرزندم، روزی دوبار؛ اول صبح و اول شب می نشینی وبرای حسینم گریه می کنی، اگر می خواهی به خدمت امام زمان برسی این برنامه را انجام بده.

می گوید این برنامه را یک سال ادامه دادم. صبحها می نشستم وخودم برای خودم روضه کربلا می خواندم، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم وگریه می کردم. یک سال که از این جریان گذشت دیدم دیگر در باز شد.

یکی از عبادات عالیه واعمال امام زمان(عج) همین است؛ اول صبح ودم غروب گریه می کند برای امام حسین(ع).اگر کسی این عمل را انجام داد، با امامش همکار می شود، هم سنخ می شود و سنخیت موجب ضمیمه شدن و رابطه و وصل خواهد شد.

خدایا! بار الها! پروردگارا! به حق حضرت ابی عبدا… الحسین(ع) وبه حق امام زمان(عج) توفیق گریستن بر ابی عبدا…الحسین(ع) را به همه ما عنایت فرما.

تعداد مشاهده : 1,794 بازدید
نويسنده : HamidReza

انفجار موج عشق

انتشار در: 20 ژوئن 2013

انفجار موج عشق

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۹

شاید این جمعه بیاید، شاید

                     پرده از چهره گشاید، شاید

این روزها در این مرزوبوم، کمتر کسی است که گوشش با الفاظ این شعر آشنا نباشد وکمتر کسی است که گاه شنیدنش به یاد غربت امام زمان (ع) نیفتد.

تلنگر این هفته را با تلنگرهای شعر مرحوم آغاسی آغاز می کنیم چراکه او انفجار موج عشق را درک کرده بود، او انتظار را نیک باور داشت. اوطعم غربت را چشده بودوتنهایی را باتمام وجود حس کرده بود.

باهمه لحن خوش آوائیم

               دربدر کوچه تنهائیم

او با صدایش پی شادیها و غمهای کذایی   نمی رفت، او با صدایش پی گمشده شهر آرزوهایش می گشت و وقتی بغض آرزو گلویش را می فشرد فریاد می زد:

کاش که همسایه ما می شدی

                       مایه آسایه ما می شدی

چون می دانست ودرک کرده بود که تنها همسایگی و نزدیکی با مهدی(عج) هدایت و آسایش را به همراه دارد.

به این نتیجه رسیده بود که همه بدبختی ها وگرفتاری ها به خاطر دور بودن از اوست. ا.و درک کرده بود که برای رهایی ازظلمتی که دنیا را فراگرفته، ظلمتی که حتی نور خورشید درمانش نیست باید نور نگاه او را طلب کرد.

او حائل ها را یکی یکی برداشته بود، اما می دانست که تنها او نیست که باید راه را باز کند و به این علت بود که ملتمسانه از زلیخاهای زمان درخواست می کرد که دست  از دامان یوسفش بردارند.

راه دور نرویم؛ تک تکِ ما زلیخا شده ایم. تک تکِ ما با گناهانمان باعث فرار امام زمان از صحنه زندگیمان شده ایم. تک تکِ ما دلش را با سیاه کاری هایمان شکسته ایم. همه ما زندان غربت را برایش پسندیده ایم. فقط ای کاش از این به بعد، لحظه های ارتکاب گناه، لحظه های انس با شیطان به ندای درونیمان گوش فرا دهیم که فریاد می زند:

ای زلیخا!

دست از دامان یوسف بازکش

تعداد مشاهده : 1,766 بازدید
نويسنده : HamidReza

قصه اسارت

انتشار در: 19 ژوئن 2013

قصه اسارت

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۰

قصه امروز ما قصه پدر و پسریست غریب، قصه پدریست که با زندان انس گرفت، اسارت را به دوش کشید، تنهایی را به ستوه آورد، صبر را شرمنده صبوریش ساخت و عبادت را پیشه شبهای تنهایی اسارتش کرد، با احسان و اخلاقش زندانبان خود را مردیش کرد و شب های دراز اسارتش را با اندیشیدن به آینده ای روشن که در انتظار فرزندش بود سپری می کرد، تا آنجا که تقدیر چنین خواست که سرای تنگ و تاریک دنیا را ترک گوید. اما قبل از رفتنش بارها گفته بود: « چنین پنداشته اند که می توانند مرا بکشند و نسل مرا منقطع سازند، خدا را سپاس که آنها را دروغ درآورد.» (۱)

او رفت و پسر ماند، پسر راه پدر را پیش گرفت و چون پدر با ایمان واخلاقش دلبری کرد او هم چون پدر خدایی شد وعجیب تر اینکه هم چون پدر اسیر زندان غیبت شد وبا تنهایی انس گرفت وشاید شبهای دراز تنهاییش رابا اندیشیدن به تنهایی پدر سپری میکند وآرام میگیرد.قصه که به اینجا میرسد دیوها پیدامیشوند وبه دنبال قهرمان نیکوی قصه میگردند اورانمییابند نقشه ای می کشند با دلهای سیاهشان به حرم پدرش تجاوز میکنند واز آنجا ویرانهای بر جای میگذارند می خواهند دل پسررا بسوزانند چراکه میدانند اوست که یک روز کاخهای پوشالیشان را برسرشان خراب میکند چراکه میدانند که او رویای جهانگشاییان را بربادمیدهد اورازهای پشت پردهشان را فاش میکند پس می خواهند انتقام بگیرند وآنجا که دستشان به پسر نمی رسد انتقام پسر راازپدر می گیرند وشاید هم می  خواهند اورا زودتر از مخفی گاه بیرون کشانده وبه خیال خود هلاکش سازند اما زهی خیال باطل آنها نمی دانند منجی ما صبرش زیاد است این همه دوری وغربت این همه ظلم وستم را تاب آورده این بار نیز با صبوریش آنها راشرمنده میکند امابگذار این راهم از زبان عشاق ومریدان ودلسوختگانش بگویم:حرم امام حسین هم بارها ویران شد اما به کوری چشم دشمنان آتش عشقش در دلها خاموش که نشد روز به روز برتعداد عشاقش افزوده شد هرچندعشقش درقلبهایمان جاودانه بود اما حرمش را دوباره ساختیم استوارتر وآبادتر ازقبل حرم امام حسن عسگری راویران ساختند نمی گویم دلهایمان نسوخت نمی گویم اشکهایمان نریخت نمی گویم قلبهایمان نشکست نمی گویم زانوی غم بغل نگرفتیم نمی گویم بغض راه گلویمان رانگرفت که گریستیم چون مولایمان دلهایمان شکست چون دل اواما ما اگرمرید وپیرومهدی(عج) هستیم چون اوصبرمان زیاد است پس صبر پیشه کنیم تاخدااذن ظهورش دهد آنگاه خود تصمیم بگیرد تابا این سیه دلان نابکار چه کند فقط آرزو میکنم که مولایمان چون جدش علی (ع) که با قاتلش مدارا کرد با این رو سیاهان تاریخ مدارا نکند.

پی نوشت:

۱ـ  بحار الانوار ؛ج۵۱، ص۱۶۱

تعداد مشاهده : 1,551 بازدید
نويسنده : HamidReza

تشرف یکی از اهل ریاضت

انتشار در: 19 ژوئن 2013

تشرف یکی از اهل ریاضت

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۸

ابواسحاق اسفراینی میگوید:

یک وقت درباره فواید سوره مبارکه «کوثر» و «توحید» و «آل عمران» این طلب را جایی خواندم که « اگر کسی روزهای جمعه برخواندن این سه سوره مداومت کند از دنیا نمی رود مگر اینکه قائم آل محمد(عج) را زیارت کند.»

من به انجام این کار موفق نشدم ولی یکی از دوستانم آن را انجام داد و بر آن مداومت کرد و خدمت آن بزرگوار رسید و تفصیل واقعه از این قرار است که او می گوید:

من داشتم به سمت بلوچستان می رفتم، در بین راه جوانی را دیدم که سوار شتر بود و لباسی به شکل لباس اهل بلوچستان به تن دارد. سلام کردم. جواب سلامم را داد بعد پرسید: «منظور تو از خواندن این سوره ها چیست؟»

گفتم: زیارت حجت زمان.

گفت:«اگر او را دیدی از او چه می خواهی؟»

گفتم: چند سوال دارم که باید از ایشان بپرسم.

گفت: «سوالات خود را بپرس»

باخود گفتم: چه اشکالی دارد، سوالاتم را به این شخص می گویم بالاخره راه است و باید طی شود و در بین راه هم که باید صحبتی بکنیم. لذا چند سوالی را که در نظر داشتم شروع به گفتنشان کردم.

از جمله مسائل این بود که نزدیک ترین راه رسیدن به خدا کدام است؟

در جواب فرمود:« اگر کیمیا گری به دروغ به تو بگوید من می توانم کیمیا بسازم، در عین اینکه دروغ می گوید به قول او اعتماد می کنی و مال خودت را خرج می کنی و زحمت بسیار می کشی تا کیمیا را به تو تعلیم دهد؛ حال آنچه را که من می گویم قول پیغمبر(ص) وائمه راشدین(ع) است و حکمای ظاهری مثل شیخ الرئیس بوعلی سینا در کتاب«اشارات» هم آن را تصدیق نموده اند، پس چه اشکال دارد عمر خود را صرف کنی وچهل شبانه روز سوره« کوثر» و«توحید» و«آل عمران» را بخوانی آن هم به قصد امتحان نه عبادت، تا آنچه را که به دنبالش هستی به آن برسی؟ولی الان شخص سوال کننده که جواب را می شنود نمی داند چه کسی دارد جوابش را می دهد و نمی داند که او حجت زمان است»

عبقری الحسان،حکایت۱۵۵،ص۲۸۵

تعداد مشاهده : 1,663 بازدید
نويسنده : HamidReza

عمر باطل

انتشار در: 19 ژوئن 2013

عمر باطل

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۸

خوش دارم بنویسم ، از تو ، اما نوشتن از تو دلی سرشار از معرفت می خواهد و دل گنهکار مرا با معرفت تو چکار؟ پس بگذار شکایت کنم و چه کسی نزدیکتر از من به من .

شکایت می کنم از منی که عمری از تو تنها یک نام به یادگار داشت و یک تاریخ (نیمه شعبان )

شکایت می کنم از منی که باورکرده بود زندگی بی تو هم ممکن است

شکایت می کنم از منی که نمی دانست روزی باید بر عمر گذشته اش  حسرت بخورد و روزی دیگر هم باید جوابگو باشد که چگونه بی یاد تو عمرش را سپری کرده است .

شکایت می کنم از منی که عمری باطل زیست و حق را نشناخت ، منی که عمری دلدادگی را باور کرد اما دلداده اش را نیافت .

شکایت می کنم از منی که یک عمر بی تو زیستن را تاب آورد ،منی که اشک ریختن بر غربت تو را بر دیدگانش حرام کرده بود ، منی که بزرگترین گوشه قلبش را از دسترسی به نور عشق مهدی محروم ساخته بود .

شکایت می کنم از منی که اسیر نشد، اسیر یاد و نام مهدی .

شکایت می کنم از اندیشه ای که به هر جا سرک کشید اما سراغی از تو نگرفت

شکایت می کنم از دلی که شکست اما نه از فراق تو و نه برای تو .

خوش داشتم از تو بنویسم اما دیدی که از دریای بی کران معرفتت قطره ای نیز نمی دانم ولی  ای کاش کسانی را می یافتم که بار کوتاهی مرا به دوش می کشیدند و بسیار از او یاد می کردند و از او می نوشتند .

تعداد مشاهده : 1,597 بازدید
نويسنده : HamidReza

دلنوشته

انتشار در: 19 ژوئن 2013

دلنوشته

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۸

*زیباترین بهانه ، ای تنهاترین سوار

           برگرد بی وجود تو سخت است روزگار

*یه روز میشه که آقامون میاد انتقام یاس پر پرشو می گیره

*کوچ معنای فراموشی نبود                              ابتدای راه خاموشی نبود

  بر نگاهم باز لبخندی بزن                               در دلم از عشق پیوندی بزن

*کاش مگذاریم عشقمان در نهانخانه قلبمان بماند و فریاد سردهیم و از خدا بخواهیم در فرج مولایمان تعجیل کند

*مولای من: به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحظه آمدنت را بدانیم

*ای کاش تمام آرزوهای دنیا در ظهور تو خلاصه می شد

*مولایم : کدامین کوی را به دنبالت بگردم تا پیدایت کنم ؟ دیگر قدمهایم تحمل کوچه های بن بست را ندارد

*تا زنده ام انتظار ظهورت را می کشم

* بی تو زندگی برایم مرگ است و دنیا برایم جهنم؛ اما تو خواهی آمد و من این را می دانم

* تمام چشمها منتظر تواند .اهل دنیا می خواهند فرش زیر پای مرکبت باشند .نمی دانم چرا نمی آیی ؟

*هر کس سعادت را گونه ای معنا می کند و من سعادت را لبخند زیبای تو در هنگام ظهور بر اعمالم می دانم

*کجاست آنکه برای برگرداندن آیین و شریعت اسلام برگزیده شده است ؟

تعداد مشاهده : 1,642 بازدید
نويسنده : HamidReza