امروز : پنج شنبه، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جدیدترین مطالب ارسالی سایت

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه‌السلام

انتشار در: 06 اکتبر 2014

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه‌السلام

 

امامان معصوم علیهم السلام به جهت اهمیت مسئله مهدویت و غیبت دوازدهمین حجت الهی، در فرصتهای مناسب از عصر ظهور سخن گفته و شیعیان را با نشانه‌ها، علائم و ویژگیهای دولت کریمه حضرت قائم علیه السلام آشناساخته اند.
این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته آن عصر گشته، نسلهای بعدی را نیز با این فرهنگ مأنوس کنند.
دلدادگان فرهنگ انتظار با همه مشکلات و گرفتاریهایی که دشمنان برایشان فراهم می‌آورند، هرگز امید به رسیدن آن روز دیدنی و لذتبخش را از دست نمی‌دهند، بلکه شوق و عشقشان بیشتر می‌شود و زیر لب زمزمه می‌کنند:
چه خوش باشد که بعد از انتظاری // به امیدی رسد امیدواری
سخن از خصوصیات انقلاب جهانی آن یار سفر کرده، زمانی شیرین‌تر می‌شود که امامان معصوم علیهم السلام ویژگیها و نشانه‌های عصر ظهور حضرت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله را برایمان توصیف کنند و بذر امید و آرزوی استقرار دولت کریمه امام زمان علیه السلام را در دلهای به انتظار نشسته مان شکوفا گردانند تا رایحه دل انگیز دوران ظهور در روح و جسم انسانهای خسته از ظلم و ناعدالتی و فتنه و فساد، حیاتی تازه ببخشد.
اگر آن نائب رحمان ز درم بازآید // عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید
دارم امید خدایا که کنی تأخیری // در اجل تا به سرم تاج سرم بازآید
گر نثار قدم مهدی هادی نکنم // گوهر جان به چه کار دگرم بازآید
آن که فرق سر من خاک کف پای وی است // پادشاهی کنم ار او به سرم بازآید
کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم // گر ببینم که شه دین ز درم بازآید
می روم در طلبش کوی به کو دشت به دشت // شخصم ار باز نیاید خبرم بازآید
«فیض» نومید مشو در غم هجران و منال // شاید ار بشنود آه سحرم، بازآید

منتظران مژده باد

امام باقر علیه السلام در گفتاری امیدآفرین و نشاط بخش به منتظران حقیقی آن حضرت مژده می‌دهد که «یأْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ یغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبی لِلثّابِتِینَ عَلی اَمْرِنا فِی ذلِکَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنی ما یکُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ ینادِیهُمُ الْبارِی ءُ عَزَّ وَجَلَّ عِبادِی آمَنْتُمْ بِسِرّی وَصَدَّقْتُمْ بِغَیبی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّی؛ (۱) بر مردم زمانی می‌آید که امامشان از منظر آنان غایب می‌شود. خوشا به حال آنان که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل بیت ثابت قدم و استوار بمانند! کمترین پاداشی که به آنان می‌رسد، این است که خدای متعال خطابشان می‌کند و می‌فرماید: بندگان من! شما به حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است.»
آن گاه امام باقر علیه السلام ادامه داد: «خداوند متعال به خاطر ارج گذاری از چنین منتظران راستینی به آنان می‌فرماید: شما مردان و زنان، بندگان حقیقی من هستید. رفتار نیک و شایسته تان را می‌پذیرم و از کردار ناپسندتان عفو می‌کنم و به خاطر شما سایر گنهکاران را می‌آمرزم و بندگانم را به خاطر شما با باران رحمت خود سیراب و از آنان بلا را دفع می‌کنم.‌ای عزیزترین بندگان من! اگر شما نبودید، عذاب دردناک خود را به مردم نافرمان نازل می‌کردم.» (۲)

یاران وفادار

پیشوای پنجم علیه السلام در توصیف یاران حضرت مهدی علیه السلام که در زمان غیبت، خود را برای شرکت در قیام جهانی آن حضرت آماده می‌کنند، به ابو خالد کابلی فرمود: «من به گروهی می‌نگرم که در آستانه ظهور از طرف مشرق زمین به پا می‌خیزند. آنان به دنبال طلب حق و ایجاد حکومت الهی تلاش می‌کنند. بارها از متولیان حکومت اجراء حق را خواستار می‌شوند، امّا با بی اعتنایی مسئولین مواجه می‌شوند. وقتی که وضع را چنین ببینند، شمشیرهای خود را به دوش می‌نهند و با اقتدار و قاطعیت تمام در انجام خواسته شان اصرار می‌ورزند تا اینکه سردمداران حکومت نمی‌پذیرند و آن حق طلبانِ ثابت قدم، ناگزیر به قیام و انقلاب می‌گردند و کسی نمی‌تواند جلوگیرشان شود. این حق جویان وقتی که حکومت را به دست گرفتند، آن را به غیر از صاحب الامر علیه السلام به کس دیگری نمی‌سپارند. کشته‌های اینها همه از شهیدان راه حق محسوب می‌شوند.»

در اینجا امام باقر علیه السلام به ابو خالد کابلی جمله‌ای زیبا فرمود که می‌تواند نصب العین همه منتظران لحظات ظهور باشد.
آن حضرت فرمود: «اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ؛ (۳) مطمئنا بدان! اگر من آن روزگاران را درک کنم، جانم را برای فداکاری در رکاب حضرت صاحب الامر علیه السلام تقدیم می‌دارم.»
امام پنجم علیه السلام در مورد استقامت و استواری یاران حضرت مهدی علیه السلام به آیه‌ای از قرآن استناد کرد و در تفسیر آیه «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوْلهُما بَعَثْنا عَلَیکُمَ عِبادا لَنا اُولی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْدا مَفْعُولاً»؛(۴) «هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما برمی انگیزیم [تا شما را سخت درهم کوبند و برای به دست آوردن مجرمان] خانه‌ها را جستجو می‌کنند و این وعده‌ای است قطعی.» فرمود: «این بندگان پیکارجو و مقاوم که به طرفداری از حق به پا می‌خیزند، همان حضرت قائم و یاران وفادار او هستند.» (۵)

چشم به راه ظهور

از منظر امام باقر علیه السلام در عصر غیبت، چشم به راه ظهور حضرت مهدی علیه السلام بودن و انتظار حکومت آل محمد صلی الله علیه و آله را کشیدن از عبادات شایسته و برتر محسوب می‌شود. آن گرامی به نقل از وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ الْعِبادَهِ انْتِظارُ الْفَرَجِ؛ (۶) انتظار [پیروزی و] فرج [آل محمد صلی الله علیه و آله] از برترین عبادات محسوب می‌شود.»

جهان در آستانه ظهور

در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام اوضاع جهان به بدترین وضع خود می‌رسد و ظلم و ناعدالتی، تبعیض، تضییع حقوق دیگران به بدترین وضع خود تبدیل شده و مردم از هر کس و حکومتی ناامید گردیده، به دنبال روزنه امید و ندای عدالتی می‌گردند که آنان را از آن منجلاب ستم و از چنگال زورمداران و مستکبران نجات بخشد. مردم چنان از دست دروغگویان فتنه انگیز و فرصت طلب به تنگ می‌آیند که شب و روز آرزوی قیام منادی عدالت را در سر می‌پرورانند. حضرت امام باقر علیه السلام فضای تاریک جهان قبل از ظهور را این گونه بیان می‌کند: «لا یقُومُ الْقائِمُ اِلاّ عَلی خَوْفٍ شَدیدٍ مِنَ النّاسِ وَزَلازِلَ وَفِتْنَهٍ وَبَلاءٍ یصیبُ النّاسَ وَطاعُونٍ قَبْلَ ذلِکَ وَسَیفٍ قاطِعٍ بَینَ الْعَرَبِ وَاخْتِلافٍ شَدیدٍ بَینَ النّاسِ وَتشْتیتٍ فی دینِهِمْ وَتَغْییرٍ فی حالِهِمْ حَتّی یتَمَنَّی الْمُتَمَنّی الْمَوْتَ صَباحا وَمَساءً مِنْ عِظَمِ ما یری مِنْ کَلْبِ النّاسِ وَاَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضا؛ (۷) حضرت قائم علیه السلام قیام نمی‌کند، مگر در حال ترس شدید مردم و زلزله‌ها و فتنه و بلایی که بر مردم فرا رسد و قبل از آن، گرفتار طاعون می‌شوند. آن گاه شمشیر برنده میان اعراب حاکم می‌شود و اختلاف میان مردم و تفرقه در دین و دگرگونی احوالشان به اوج می‌رسد؛ به گونه‌ای که هر کس بر اثر مشاهده درنده خویی و گزندگی‌ای که در میان برخی از مردم نسبت به بعضی دیگر به وجود می‌آید، صبح و شام آرزوی مرگ می‌کند.» امام آن گاه افزود: «وقتی که یأس و ناامیدی تمام مردم را فرا گرفت و دیگر از هر جهت خود را در بن بست احساس کردند، امام غائب علیه السلام قیام می‌کند.»

اقتدار حضرت مهدی علیه السلام

برای اجراء عدالت و گسترش مساوات در جامعه اسلامی لازم است که موانع عدالت را از میان برداشت و راه آن را هموار ک رد؛ زیرا اصحاب زر و زور و تزویر و کسانی که از درهم ریختگی جامعه در راه ترویج فساد و انحراف بهره می‌برند، هرگز از عدالت و برنامه‌های عادلانه راضی نخواهند بود و با توسل به هر شیوه‌ای در مسیر احقاق حقوق مردم سنگ اندازی خواهند کرد. بنابراین، یکی از مهم‌ترین ویژگیهای زمامداران عادل قاطعیت و صلابت در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی است. امام زمان علیه السلام نیز با اقتدار کامل مخالفین اسلام و دشمنان عدالت را سرکوب خواهد کرد. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «لَیسَ شَأْنُهُ اِلاّ بِالسَّیفِ؛ (۸) آن حضرت [در سرکوب دشمنان قسم خورده اش] فقط شمشیر را می‌شناسد.»
او در قاطعیت همانند جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل خواهد کرد و به خیانتکاران، کافران و عوامل داخلی دشمن اجازه هیچ گونه توطئه‌ای نخواهد داد.
حضرت باقر علیه السلام درباره شباهت حضرت مهدی علیه السلام به پیامبران الهی مطالبی فرموده و درباره تشابه حضرت خاتم الاوصیاء به حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «وَاَمّا مِنْ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَالْقِیامُ بِالسَّیفِ وَتَبْیینُ آثارِهِ ثُمَّ یضَعُ سَیفَهُ عَلی عاتِقِهِ ثَمانِیهَ اَشْهُرٍ فَلا یزالُ یقْتُلُ اَعْداءَ اللّهِ حَتّی یرْضَی اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ؛(۹) و امّا [شباهت حضرت مهدی علیه السلام] به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قیام با شمشیر است [که دشمنان لجوج را از میان برمی دارد] و آثار آن حضرت را آشکار می‌کند. آن گاه هشت ماه به صورت مسلّح و آماده به سر می‌برد و همواره با دشمنان خدا مبارزه می‌کند تا اینکه خداوند راضی شود.»

بانوان در دولت مهدوی

بدون تردید بانوانِ شایسته و متعهد در دولت آن حضرت جایگاه ارزشمندی دارند. نقش زن در آن زمان همانند زنان صدر اسلام، فراخور حال آنان و نسبت به موقعیت ویژه شان خواهد بود؛ یعنی همان رسالتی که یک زن مسلمان طبق آیین اسلام به دوش گرفته است، در عصر ظهور نیز به آن پای بند خواهد بود. آنچه از روایات برمی آید، آن است که عده‌ای از کارگزاران آن حضرت از بانوان ارجمند هستند. جابر بن یزید جعفی از یاران نزدیک امام محمد باقر علیه السلام به نقل از آن حضرت فرمود: «وَیجِی ءُ وَاللّهِ ثَلاثُ مِائَهٍ وَبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً فیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَهً یجْتَمِعُونَ بِمَکَّهَ عَلی غَیرِ میعادٍ؛(۱۰) به خدا سوگند! ۳۱۳ نفر یاران مهدی علیه السلام می‌آیند که پنجاه نفر از آنان زن می‌باشند و بدون هیچ گونه وعده قبلی در شهر مکه گرد هم جمع می‌شوند.»
روایت دیگری در این زمینه از‌ام سلمه، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله از طریق اهل سنت نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آن گفتار با اشاره به عصر ظهور و اجتماع یاران حضرت مهدی علیه السلام در اطراف آن حضرت می‌فرماید: «یعُوذُ عائِذٌ فِی الْحَرَمِ فَیجْتَمِعُ النّاسُ اِلَیهِ کَالطَیرِ الْوارِدِ الْمُتَفَرِّقَهِ حَتّی یجْتَمِعَ اِلَیهِ ثَلاثُ مِائَهٍ وَاَرْبَعَهَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِ نِسْوَهٌ…؛ [در زمان ظهور] پناه خواهی به حرم خداوند در مکه پناهنده می‌شود. مردم همانند کبوتران از هر سو به جانب ا و رو می‌آورند تا اینکه سیصد و چهارده نفر که عده‌ای از آنان زن هستند، دور او را می‌گیرند.» و ادامه داد: «و از همان جا خروج می‌کنند و بر تمام ستمگران و اعوان و انصارشان پیروز می‌گردند و عدل را آن چنان در روی زمین برقرار می‌سازند که زندگان آرزو می‌کنند که‌ای کاش مرده هایشان نیز از طعم آن عدالت می‌چشیدند!» (۱۱)

مخالفین دولت مهدوی

سران جبهه باطل معمولاً افرادی خودخواه، متکبر، صاحب صفات ناپسند انسانی هستند که در مقابل حق خودنمایی می‌کنند. آنان چنان در منجلاب فساد و گناه غوطه ورند که انسانهای حق طلب و جلوه‌های فضیلت را خطرناک‌ترین دشمنان خویش قلمداد می‌کنند. به همین جهت، تمام تلاشهای خود را برای نابودی آیین حق و رهبران الهی به کار می‌گیرند. امّا خداوند طبق سنت پایدار خود همواره حق را پیروز گردانیده و دشمنانش را مأیوس و مغلوب کرده است.
قرآن می‌فرماید: «یرِیدُونَ أَن یطْفِئُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَیأْبَی اللَّهُ إِلآَّ أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَـفِرُونَ.» ؛ (۱۲) « [مخالفین حق [می خواهند نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نورش را کامل کند؛ هر چند کافران را خوش نیاید.»
در عصر ظهور، تلاشهای زیادی صورت می‌گیرد تا از استقرار حکومت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله جلوگیری شود، امّا آن حضرت به لطف و مدد الهی، تمام موانع را از میان برمی دارد. سفیانی یکی از دشمنان سرسخت حضرت مهدی علیه السلام است.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در مورد جنایات وی به کوفیان فرمود: «بدا به حال کوفه! سفیانی چه جنایاتی در آنجا انجام می‌دهد! به حریم شما تجاوز می‌کند، کودکان را سر می‌برد و ناموس شما را هتک می‌کند.» (۱۳)
امام باقر علیه السلام درباره ویژگیهای این دشمن سرسخت حضرت مهدی علیه السلام فرمود: «اگر سفیانی را مشاهده کنی، در واقع پلیدترین مردم را دیده ای. وی دارای رنگی بور و سرخ و کبود است. هرگز سر به بندگی خدا فرو نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است.» (۱۴)
امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «گویا من سفیانی (سرکرده دشمنان حضرت امام عصر علیه السلام) را می‌بینم که در زمینهای سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده، ندا می‌دهد که هر کس سر یک تن از شیعیان علی علیه السلام را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله می‌کند و می‌گوید: این شخص از شیعیان است. او را می‌کشد و هزار درهم جایزه می‌گیرد.» (۱۵)
شیصبانی نیز یکی دیگر از سران جبهه باطل در عصر ظهور است. او از دشمنان کینه توز اهل بیت علیهم السلام و حضرت مهدی علیه السلام می‌باشد. ریشه‌اش به بنی عباس می‌رسد و شخصی بدکردار، شیطان صفت و گمنام است. امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود: «سفیانی خروج نمی‌کند، مگر آنکه قبل از او شیصبانی در سرزمین عراق خروج می‌کند. او همانند جوشیدن آب از زمین، یکباره پیدا می‌شود و فرستادگان شما را به قتل می‌رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم علیه السلام باشید.» (۱۶)

دجّال نیز فتنه گری کذّاب و فریبنده است که موجی از آشوب و فتنه به پا می‌کند و بسیاری را با دسیسه‌های شیطانی‌اش می‌فریبد. چشم راست او ناپیداست و نام اصلی‌اش صیف بن عائد است. او ادّعای خدایی می‌کند. در سحر و جادو، زبردست و در فریب مردم، مهارت عجیبی دارد. شیطان صفتان به اطراف او گرد می‌آیند.
امّا طبق مشیت الهی و سنت تغییرناپذیرش همچنان که در طول تاریخ همواره به اثبات رسیده است، اهل باطل همچون کف روی آب نابود شدنی هستند و حضرت مهدی علیه السلام نیز با غلبه بر سران کفر و فتنه و نفاق طومار زندگانی دشمنان فضیلت و کمال را درهم می‌پیچد و بساط عدل و داد و انسانیت را در روی زمین می‌گسترد.

 

پی نوشت :

۱) کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۰٫
۲) همان.
۳) غیبت نعمانی، ص ۲۷۳٫
۴) اسراء / ۵٫
۵) تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۸۱٫
۶) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵٫
۷) همان، ص ۲۳۰٫
۸) همان، ص ۳۵۴٫
۹) کمال الدین، ص ۳۲۹٫
۱۰) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۲٫
۱۱) معجم احادیث المهدی علیه السلام، ج ۱، ص ۵۰۱؛ المعجم الاوسط، ج ۵، ص ۳۳۴٫
۱۲) توبه / ۳۲٫
۱۳) یوم الخلاص، ص ۹۳٫
۱۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۴٫
۱۵) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۵٫
۱۶) غیبت نعمانی، ص ۳۰۲٫

 

تعداد مشاهده : 1,369 بازدید
نويسنده : HamidReza

شیعه ها خبر دارید از مولای خویش؟

انتشار در: 06 اکتبر 2014

شیعه ها خبر دارید از مولای خویش؟

 

هیچ می دانید که این امام ماست که در انتظار ما نشسته ؛ درانتظار است تا که ما ظهورش را قلباً طلب کنیم

اگر ما مدعین منتظر، در انتظارمان راست بودیم، تاکنون موعودمان آمده بود. کافی است ذره ای در خود بنگریم، خواهیم دید ظهورش را با دل و جان نمی خواهیم. با این ادعای دروغین ،خون می کنیم دل مولای خویش را.

تا حالا شده است که به این فکر کنیم که گناهانمان چه تأثیری به روی آقایمان دارد؟

می توان در جواب این گونه دید: حضرت مهدی (عج) را پدر خود بدانیم . پدر دلش می سوزد و آب می شود وقتی نا خلف بودن فرزندش را ببیند. سعی و تلاشش در ایناست که به فرزندش بفهماند راه درست را.

کاش دلسوزی های پدرمان را درک می کردیم؛ کاش دست مهربانش را به روی سرمان می دیدیم؛کاش اینقدر نمک نشناس نبودیم.

مولایمان در کنار ماست ؛ او را دور نبینیم؛ ایشان با ما زندگی می کند ، این ما هستیم که چشمانمان کور است و گوشهایمان کر… . همیشه سلام هایش را بی جواب گذاشتیم و بی اعتنا از کنارش گذشتیم .

اکنون که فهمیدیم دلیل غیبت چیست، اینقدر شکوه از طول انتظار  و هجران نکنیم

اگر دیدارش را خواهانیم ……………..دست از گناه برداریم. (خ.جلیلوند)

*****

دل تنگی

صد بیت و واژه هیچ، که هزاران غزل غم است

بی تو تمام عمر پر از بغض و ماتم است

از دیده ام که نه، ز بلندای شهر عشق

از آسمان به دامن دل خون چکد کم است

می خواهم از نگاه تو صد غنچه باغ را

لطفی نما که وصف تو برتر ز حاتم است

در لحظه های عشق که قلم می دود ز شوق

امید و انتظار و بسی سوز مبهم است

مولای من بیا که دلم تنگ گشته است

ای چشم دل ببار که غزل با تو همدم است (ز.ع)

***

 

تعداد مشاهده : 1,358 بازدید
نويسنده : HamidReza

بیایید کاری بکنیم

انتشار در: 05 آگوست 2014

بیایید کاری بکنیم

images (10)

اگر که، من و تو، همان کاری را بکنیم که همه می‌کنند؛ قطعاً، به همان نتیجه‌یی‌خواهیم رسید، که همه می‌رسند.از راهِ کارهایِ تکراری و همیشگی، هرگز، نمی‌توان به دستاوردهایِ نو و غیرتکراری رسید:به هرزه، بی «می» و «معشوق»، عُمر می‌گذرد/ بَطالتم بَس؛ از امروز، کار خواهم کردبه یادِ «چشمِ» تو، خود را، خراب خواهم ساخت/ بنایِ «عهد قدیم»، استوار خواهم کرد …[حافظۀ شعر ایران؛ حافظِ قرآن]دُعای عهد قدیم، فقط خواندنی نیست؛ کار کردنی ـ هم ـ هست، به کار بردنی ـ هم ـ هست.دعای عهد، پیمان‌نامه‌یی ست که ـ حتماً ـ به امضای دو طرف باید برسد؛ وگرنه، نه معنا دارد و نه موجودیت! پیمان‌شکنی، ریشه در نادانی و سُست عهدی دارد.نمی‌شود ندانست، و کاری کرد!آن که نمی‌داند چه می‌کند، در واقع، دارد کاری نمی‌کند؛ و ای کاش، اصلاً، کاری نمی‌کرد! پیامبر دل‌آگاه و دلسوزمان ـ حضرتِ ختمی مرتبت، صلّی الله علیه و آله ـ با دلشوره‌یی دلسوزانه می‌گفت: «آن‌که، نادانسته کاری می‌کند؛ به جای آن‌که کار را درست کند، خراب‌تر ـ هم ـ خواهد کرد!»[نهج‌الفصاحه/سخن شمارۀ ۳۰۵۸]توبه و تغییر، تنها راه، برای کاری کردن‌ست.انقلاب، دیگرگون‌سازی ‌ست: انقلاب، دیگرگون شدن‌ست. انقلاب، دیگرگون کردن‌ست.و «خلّاقیت»،یعنی این‌که شما کاری بکنید که تا کنون نمی‌کرده‌اید؛ و در نتیجه، به دستاوردی نایل شوید، که تاکنون در دنیای‌تان نبوده است! «انتظار» هم، نوعی انقلاب است؛«انتظار» هم، نوعی خلّاقیت است. از «خلّاقیت انتظار»، می‌باید به‌طور «خلّاقانه» بهره گرفت. وگرنه، همین انتظاری که می‌توانست بهترین «فرصت» برای «زمین» و «زمان» باشد، به صورت بدترین «تهدید» رُخ می‌تواند نمود!بیایید کاری بکنیم،و با «مدیریتِ تهدیدها»، بهترین فُرصت‌های انسان و جهان را، بیافرینیم.از هر فرصتی که به خوبی استفاده نکنیم ـباور کنید که خودش به بدترین تهدید، تبدیل خواهد شد. نمی‌شود کاری نکرد، و به جایی رسید؛ و شاید «مسأله‌شناسی»، نخستین کاری باشد که باید کرد. آن کس که مسأله‌هایش را نمی‌شناسد، و یا اگر می‌شناسد، آن‌ها را نمی‌تواند دسته‌بندی و اولویت‌بندی کند ـ حتماً ـ شکست خواهد خورد! … امّا، آن‌که مسألۀ خودش را ـ مسألۀ اساسی و حیاتی خودش را ـ به خوبی شناخته است؛ به واقع، در راهِ نوآوری و «مهندسیِ‌ مجدّدِ زندگی»،‌ گام نهاده است. «خلّاقیت»، دوباره دیدن‌ست؛ و «نوآوری»، دست دادن با آینده‌یی ست که آمدنی‌ست!

ماهنامه موعود شماره ۱۲۰

تعداد مشاهده : 1,529 بازدید
نويسنده : HamidReza

آسیب های خانوادگی آخرالزمان کدامند؟

انتشار در: 05 آگوست 2014

آسیب های خانوادگی آخرالزمان کدامند؟

images (8)

از مهم‌ترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانواده‌هاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانوده‌ها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنه‌ها و آفت‌های فراگیر این دوران، در متن تمام خانه‌های شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:”در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.۱ حرمت پدران و مادران سبک شمرده می‌شود.۲ فرزند به پدرش تهمت می‌زند، پدر و مادرش را نفرین می‌کند و از مرگ آنها مسرور می‌شود.۳ در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانواده‌ها بسیار خواهد شد.۴ در آن زمان، فتنه ها چونان پاره‌های شب تاریک، شما را فرا می‌گیرد و هیچ خانه‌ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی‌ماند؛ مگر اینکه فتنه‌ها در آن داخل می‌شوند.”۵

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی

عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجن زاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد: “همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیّت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!۶زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.۷ آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند.۸ خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می‌کنند.۹ درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می‌گردد.۱۰ آنان حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می‌گردند.۱۱

بی‌غیرتی خانوادگی

مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی “قحط غیرت” می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند: “مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست می‌آورد، می‌گیرد و می‌خورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فراگیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقّش گفته می‌شود، گوش نمی‌دهد. پس چنین فردی دیّوث است(که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند).”۲زن‌پرستی

یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است: “(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.۱۳ مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.۱۴ در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.”۱۵

مانع تراشی

در تربیت دینی فرزنداناز دیگر ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانع‌تراشی برای علم آموزی دینی و گرایش‌های الهی آنان است: “وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.”۱۶

آشناگریزی و همسایه

 آزاریاز آسیب‌های خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایه‌آزاری به شیوه‌های گوناگون است: “هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند… .۱۷ همسایه به همسایه‌اش آزار و اذیّت می‌کند و کسی جلوگیری نمی‌کند.۱۸ و همسایه را می‌بینی که همسایه‌اش را از ترس زبانش اکرام و احترام می‌کند.”۱۹حرام‌خوری و آلودگی‌های اقتصادیدر آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود می‌رسد، خانواده‌ها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگی‌های اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوه‌خواری و گران‌فروشی غوطه‌ور می‌گردند: “هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاه‌برداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین می‌شود که گویی آن روز عمرش تباه شده است۲۰ و می‌بینی که زندگی مردم از کم‌فروشی و تقلّب تأمین می‌شود.۲۱ در آن زمان ربا شایع می‌شود، کارها با رشوه انجام می‌یابد، مقام و ارزش دین تنزّل می‌نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می‌کند.”۲۲

منابع:

خانواده و تربیت مهدوی،ص ۳۹ الی ۴۵، آقاتهرانی و حیدری کاشانی.۱٫ اصول کافی، ج۸، ص۴۱٫۲٫ همان.۳٫ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۵۹، باب ۲۵٫۴٫ إلزام الناصب، ص۱۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۳۳٫٫۵٫ الملاحم و الفتن، ص ۳۸٫۶٫ اصول کافی، ج۸، ص۴۲٫۷٫ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۰، ح۴۳۷۴٫۸٫ همان.۹٫ وسائل الشّیعه، ج ۱۶، ص ۲۷۵، ح ۲۱۵۵۴٫۱۰٫ همان.۱۱٫ همان.۱۲٫ إلزام الناصب، ص۱۹۵٫۱۳٫ بشارالاسلام، ص ۱۳۲٫۱۴٫ إلزام الناصب، ص۱۸۱، یزدی حائری.۱۵٫ اصول کافی، ج ۸، ص ۳۸٫۱۶٫ جامع الأخبار، ص ۱۰۶، فصل ۶۲٫۱۷٫ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳٫۱۸٫ وسائل الشّیعه، ج ۱۶، ص ۲۷۵٫۱۹٫ اصول کافی، ج ۸، ص ۴۰٫۲۰٫ وسائل الشّیعه، ج ۱۶، ص ۲۷۹٫۲۱٫ اصول کافی، ج ۸، ص ۴۰٫۲۲٫ وسائل الشّیعه، ج ۱۵، ص ۳۴۸٫

تعداد مشاهده : 1,551 بازدید
نويسنده : HamidReza

بزرگترین دشمن صاحب الامر(عج)

انتشار در: 05 آگوست 2014

بزرگترین دشمن صاحب الامر(عج)

 

IMG12195167

آفرینش ابلیس

ابلیس، آفریده شده از آتش و از مخلوقات جنّی خداوند است. نام او در ابتدا «عزازیل» به معنای عزیز خداوند بود؛ ولی بعد از آنکه از سجده بر حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) سر باز زد و توبه نکرد، او را «ابلیس» به معنای مأیوس شده از رحمت خداوند خواندند. (۱)در قرآن کریم درباره ی «جنّ» بودن ابلیس می خوانیم: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید. پس همه، جز ابلیس سجده کردند که از گروه جنیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.» (۲)

عبادت ابلیس

ابلیس به سبب زیادی عباداتش، به مقام تقرّب خداوند ارتقا یافته بود. امیرمؤمنان، حضرت علی (ع)در این باره فرموده اند: «از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش های مداوم او با تکبّر از بین رفت. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست از سال های دنیا یا آخرت است؛ امّا با لحظه ای تکبّر، همه را نابود کرد.» (۳)

امتحان ابلیس از طریق حضرت آدم(ع)

حضرت علی (ع) درباره ی سرباز زدن ابلیس از فرمان خداوند در سجده بر حضرت آدم(ع) چنین فرموده اند: «شیطان بر آدم، به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکبّر به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصب ها و سرسلسه ی متکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس برتری جویی و خودبزرگ بینی با خداوند در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوش تواضع و فروتنی را از تن به در آورد.»(۴)

نتیجه این غرور و خود بزرگ بینی، رانده شدن از درگاه خداوند بود. خداوند فرمود: «از آن (مقام و مرتبه ات) فرود آی!  تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبّر کنی!  بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی! »(۵) ابلیس از این زمان کینه ی انسان را به دل گرفت و به حضرت باری تعالی عرض کرد: «پروردگارا! مرا تا قیامت مهلت ده! [خداوند] فرمود: تو از مهلت داده شدگانی؛ ولی تا روز و زمان معین!»(۶)

معرفی ابلیس از زبان خودش

امام هادی(ع)، روزی ابلیس را دید و به او فرمود: «تو چه کسی هستی؟» آن ملعون پاسخ داد:«من قابیل و کشنده ی فرزند آدم به نام هابیل هستم. من با نوح پیامبر در کشتی سوار شدم (برای تباهی آنها و هلاکت اهل کشتی) و من کشنده ی شتر صالح پیامبرم.من موجب به آتش انداختن ابراهیم هستم. من نقشه ی قتل یحیی را کشیدم. من سبب قتل زکریّا با ارّه شدم. من روان کننده ی لشکر فرعون به رود نیل شدم که آنها غرق شوند. من جادوگران را راضی نمودم که با موسی درگیر شوند و آنها را راهنمایی نمودم، من سازنده ی گوساله ی سامرّی بودم.من مردم را در جنگ حنین برای کشتن پیامبر اکرم(ص) جمع کردم. من حسادت را در دل امّت در روز سقیفه انداختم (تا غصب خلافت حضرت علی(ع) بشود) من محمل عایشه را در جنگ جمل با علی(ع) بستم. من در لشکر معاویه در جنگ صفّین، کارساز بودم.من در روز عاشورا، در کربلا لشکر یزید را تشویق می ‌کردم در ریختن خون حسین بن علی(ع) و اصحابش.من امام اهل نفاق هستم. من نابود کننده ی اقوام اوّلین بودم و گمراه کننده ی اقوام آخرین هستم. من از آتش، نه از خاک خلق شده ‌ام. من مورد خشم خداوند تا آخر خلقت هستم.» (۷)

تلاش های شیطان پس از ظهور حضرت مهدی (ع)

فعالیت های شیطان در آخرالزمان در این بخش نمی گنجد. رواج این همه گناه و شرک و آلودگی، خود گواه همین مدّعاست که شیطان، در فریب فرزندان آدم (ع)، تمام کوشش خود را به کار بسته است و دست به دست نفس امّاره، بسیاری از انسان ها را به از خوی انسانی شان جدا کرده است. در بخش های دیگر همین ویژه نامه می توانید بیشتر با فعّالیتهای این ملعون آشنا شوید.پس از ظهور حضرت مهدی (ع)، تلاش های شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانه ظهور، شیطان کاری انجام می دهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیر گذار است: صبح گاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل امین (ع) با ندای اعجازگونه ای حجت را بر مردم تمام می کند و نوید ظهور حضرت مهدی (ع) را به همه ی آنها می دهد. عصر گاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان می آید. این ماجرا از زبان امام باقر (ع) چنین نقل شده است:«…و صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. درباره ی آن شک نکنید. گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده می شود] که ندا می دهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند.» (۸)

پایان زندگی شیطان

به بیان روایات، پایان یافتن زندگی شیطان در دستان حضرت صاحب الامر(ع) است. حضرت مهدی (ع) در پی گسترش عدل و داد در زمین هستند و برای رسیدن به این هدف پاک و مقدّس، کارهای مختلفی انجام می دهند که از جمله آنها جنگیدن با موانع تحقّق عدالت جهانی است.از مهم ترین این جنگ ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: جنگ با سفیانی، سپس با یهودیان، سرکوب دجّال و نابود کردن یأجوج و مأجوج و در آخر، جنگ با ابلیس آغاز می شود که نتیجه ی آن هلاکت شیطان است. (۹)اسحاق بن یعقوب می گوید: «از امام صادق (ع)پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند و آماده ی قیام در مسجد کوفه است، در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود به آنجا می آید و می گوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می رسد.» (۱۰)

پی نوشت

 :۱ مسعودى، على بن حسین، ترجمه إثبات الوصیه، مترجم: محمد جواد نجفی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲، ص ۷؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث ۳/۵٫ همچنین در سایت ویکی فقه بیان شده است.

۲٫ سوره ی کهف (۱۸)، آیه ی ۵۰٫

۳٫ نهج البلاغه ترجمه ی محمد دشتی، خ ۱۹۲٫

۴٫ همان

۵٫ سوره ی اعراف ، آیه ی ۱۳٫

.۶ سوره ی ص (۳۸)، آیات ۷۹-۸۱٫

 .۷کتاب طوالع الانوار، ص۱۶۶؛ نقل از سایت موعود

 ۸نعمانی، غیبت، ص۱۷، بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱٫

 ۹برای دست یابی به اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله ی از ظهور تا قیامت، ماهنامه ی موعود، شماره ی ۹۷ را پیشنهاد می کنیم

.۱۰٫ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۳۱٫منبع:  افخمی، فاطمه، «ابلیس دشمن فرزندان آدم»، نشریه ی موعود شماره ۱۰۱؛ با تصرّف و تلخیص.

تعداد مشاهده : 1,657 بازدید
نويسنده : HamidReza

وقــــــــت ظهور

انتشار در: 21 جولای 2014

وقــــــــت ظهور

images (5)

مهدویّت، یکی از اندیشه‌های ریشه‌دار فرهنگ غنیّ اسلام است که ابتدا از سوی پیامبر گرامی خدا(ص) مطرح شده و همواره مظلومان عالم را امیدوار به حاکمیت مستضعفان نموده است. از این رو، همواره این پرسش در ذهن مسلمانان شکل گرفته است که زمان ظهور آن موعود چه زمانی خواهد بود؟ به گونه‌ای که حتّی قبل از ولادت آن حضرت برخی از پیروان اهل بیت(ع) از ائمّه(ع) درباره زمان آغاز آن تحوّل بزرگ و قیام جهانی پرسش‌های فراوانی نموده‌اند و همواره ائمّه(ع) زمان ظهور آن حضرت را از اسرار الهی ذکر کرده، وقت‌گذاران را تکذیب کرده‌اند.
با سیری کوتاه در بوستان کلام الهی و بیانات نورانی ائمّه اطهار(ع) درباره وقت ظهور به مطالب زیر برخواهیم خورد:
۱٫ علم و آگاهی از زمان دقیق ظهور تنها به خداوند متعال اختصاص دارد.
۲٫ همواره معصومان(ع) مردم را از تعیین وقت و وقت‌گذاری درباره ظهور حضرت مهدی(ع) برحذر داشته و وقت‌گذاران را تکذیب کرده‌اند.
۳٫ روایت‌های فراوانی رخداد ظهور را ناگهانی ذکر کرده و احادیث زیادی اصلاح امر فرج را یک شبه ذکر نموده‌اند که البتّه این نیز با تعیین وقت ظهور منافات دارد.
۴٫ اگرچه پنهان بودن زمان ظهور از اسرار الهی است و حکمت الهی اقتضا نموده آگاهی به هنگام ظهور مهدی(ع) نزد مردم مجهول و مکتوم باشد؛ ولی در برخی روایت‌ها نیز به پاره‌ای از حکمت‌های آن اشاره شده است و تا حدودی محدوده زمانی آن معیّن شده است.
۵٫ و بالأخره، با مراجعه به کلام نورانی معصومان(ع) می‌توان چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی(ع) از زمان ظهور را به راحتی دریافت که اشاره خواهد شد.
در این نوشتار کوتاه به اختصار موارد فوق مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

فقط خدا می‌داند

از روایت‌هایی که علم به زمان ظهور را ویژه خداوند دانسته، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ در روایت مشهوری است که وقتی شاعر بلندآوازه شیعی در محضر هشتمین آفتاب برج امامت، امام رضا(ع) در ضمن قصیده خود، سخن از ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) را بر زبان جاری ساخت، آن حضرت در حالی که سرشک از دیدگانش جاری بود، رو به دعبل کرده، فرمود:
«ای خزاعی! همانا روح‌القدس بر زبانت این دو بیت را جاری ساخت. آیا می‌دانی این امام کیست و چه زمانی قیام می‌کند؟»۱
آنگاه خود آن حضرت به معرفی آن امام پرداخته، سپس درباره زمان ظهورش چنین فرمود: «و امّا اینکه چه زمانی [ظهور خواهد کرد،] این خبر دادن از وقت است. پدرم از پدرش و ایشان از پدرانش از رسول گرامی خدا(ص) نقل کرده‌اند که وقتی از آن حضرت پرسیده شد: ای رسول خدا! چه زمانی قائم از ذریّه شما ظهور می‌کند؟ آن حضرت فرمود: مثل او مثل قیامت است که [خداوند درباره زمان وقوع آن چنین فرمود]: هیچ کس جز او به هنگامش آن را آشکار نمی‌سازد. این امر بر [اهل] آسمان‌ها و زمین دشوار است. جز به صورت ناگهانی به سراغ شما نمی‌آید.۲»۳
از آنجایی که حضرت مخفی بودن زمان ظهور را همانند زمان قیامت و رستاخیز قلمداد فرموده است، می‌توان نتیجه گرفت که:
ـ با مخفی بودن قیامت، یک نوع آزادی عمل برای همگان پیدا می‌شود، از سوی دیگر، چون وقت آن دقیق معلوم نیست و در هر زمان محتمل است، نتیجه اش حالت آماده باش دائمی است و همین‌طور درباره قیام حضرت مهدی(ع) است؛ زیرا اگر تاریخ تعیین می‌شد و زمان ظهور دور بود، همه در غفلت و غرور و بی خبری فرو می‌رفتند و اگر زمانش نزدیک بود، ممکن بود آزادی عمل را از دست بدهند و اعمالشان جنبه اضطراری پیدا کند.
ـ همان‌گونه که علم به زمان قیامت فقط در اختیار خداوند است، علم به زمان ظهور حضرت مهدی(ع) نیز در عهده خداوند است. به علاوه در سخنان فراوانی در بیانات معصومان(ع) از ظهور حضرت مهدی(ع) در کنار قیامت یاد شده است و از این رو، برخی از ویژگی‌های آن همانند رستاخیز است.
خداوند در ادامه آیه فوق علم به قیامت را حتّی از پیامبر خود منتفی ساخته، آنجا که می‌فرماید: «از تو می‌پرسند، چنان که گویا تو از چون و چند آن آگاهی، بگو همانا علم آن نزد خداوند است.»
از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که شاید حتّی پیامبر اکرم(ص) نیز به زمان دقیق ظهور حضرت مهدی(ع) آگاه نیست و اینکه عدّه‌ای به خود جرئت داده، به راحتی وقت ظهور را تعیین می‌کنند، جای بسی تأمّل است.
این سؤال از اوّلین معصوم(ع) پرسیده شد و ایشان این‌گونه جواب فرمودند که «علم به زمان ظهور نزد خداست» و وقتی از آخرین معصوم(ع) نیز چنین سؤالی را پرسیدند، در ضمن توقیعی این‌سان جواب دادند: «و امّا ظهور فرج همانا در اختیار خداوند متعال است و وقت‌گذاران دروغ گفتند.»۴
و نیز آن حضرت در آخرین توقیع به آخرین سفیر خود، ظهور را تنها در اراده و اختیار خداوند دانسته و چنین فرمود: «و ظهوری نخواهد بود مگر آنگاه که خداوند تبارک و تعالی اجازت فرماید.»۵
از بیانات فوق، به روشنی به دست می‌آید که زمان آغاز ظهور، یکی از اسرار الهی است و دست اندیشه و فکر بشر از رسیدن به آن سخت کوتاه است و ناتوان.

آیا برگزیدگان می‌دانند؟ 

حال که روشن شد علم به زمان ظهور در شأن و مقام پروردگار است، آیا این علم در اختیار برگزیدگانش قرار گرفته است یا خیر؟
اگرچه پیش از این اشاره شد که علم به زمان ظهور، همانند علم به قیامت اختصاص به خداوند دارد؛ ولی در برخی روایت‌ها نیز متذکّر شده اند که خداوند بخشی از این آگاهی را در اختیار پیامبر اکرم(ص) قرار داده و آن حضرت نیز به وارثان علم خود منتقل ساخته است و البتّه، ایشان نیز مأمور شده‌اند هرگز این علم را در اختیار دیگران قرار ندهند و اضافه بر آن، شیعیان را امر به تکذیب وقت‌گذاران کرده‌اند.
رحمان‌بن کثیر نقل می‌کند که نزد امام صادق(ع) بودم که مهزم وارد شد. از آن حضرت پرسید: فدایت گردم، آیا مرا خبر نمی‌دهید از زمان این امری که انتظار آن را می‌کشیم؟ آن حضرت فرمود: «ای مهزم! وقتگذاران دروغ می‌گویند.»۶
در جایی دیگر آن حضرت در جواب ابوبصیر همین جمله را فرمودند و اضافه کردند: «ما خاندانی هستیم که هرگز وقت [ظهور] را اعلام نمی‌کنیم.»
و البتّه همین مطلب در سخنان پدر بزرگوار ایشان امام باقر(ع) با تأکید بیشتری ذکر شده است. آنگاه که فضیل‌بن یسار از زمان ظهور پرسید، امام پنجم در جواب او فرمود: «وقت‌گذاران دروغگویانند، وقت‌گذاران دروغگویانند.»۷ بدون تردید مقصود از وقت تعیین کردن در اینجا، عبارت است از مشخّص کردن دقیق سال و روز ظهور و گرنه همان‌طور که اشاره خواهد شد، برخی روایت‌ها به صورت بعضی از محدوده‌های زمانی ظهور را مشخّص کرده‌اند.
همان‌گونه که بیان شد در روایت‌های فراوانی از ظهور آن حضرت، به عنوان حادثه‌ای ناگهانی یاد شده است و پر واضح است که ناگهانی بودن آن با تعیین قبلی وقت منافات دارد؛ زیرا وقتی برای امری زمان مشخّص شد، دیگر دفعی و ناگهانی بودن آن معنا نخواهد داشت و به طور مسلّم کسانی که تعیین وقت می‌کنند، سخنشان خلاف این گروه روایت‌ها است.
پاره‌ای از این روایت‌ها را این‌گونه می‌توان دسته بندی کرد:

الف) اصلاح شدن امر ظهور در یک شب 

علی(ع) می‌فرماید: «مهدی از ما اهل بیت است که خداوند امر [فرج] او را در یک شب اصلاح می‌فرماید.»۸
و امام باقر(ع) نیز این معنا را این گونه بیان کرده است:
«خداوند امر [فرج] او را در یک شب اصلاح می‌کند.»۹

ب) آمدن همانند شهاب فروزان

امام باقر(ع) پس از بیان غیبت حضرت مهدی(ع) فرمود: «او همانند شهابی شعله ور ظاهر خواهد شد.»۱۰ و پیامبر اکرم(ص) نیز در این باره می‌فرماید: «در آن هنگام، همچون شهابی فروزان خواهد آمد.»۱۱
پر واضح است که کلام حضرات معصومان(ع) گزاف نبوده و تشبیهات ایشان بدون حساب نبوده است. از سوی دیگر، فرا رسیدن همچون شهاب سخن از ناگهانی بودن، بدون پیش بینی قبلی و غافل گیرانه و به سرعت بودن آن می‌باشد.

زمان ظهور در روایت‌ها

در برخی روایت‌ها به صورت محدود زمان‌هایی برای رخداد این حادثه بزرگ ذکر شده است. در این بین، روایت‌ها به چند دسته تقسیم می‌شود:
۱٫ روایت‌هایی که جمعه را به عنوان روز ظهور معرفی کرده‌اند:
امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: «قائم ما اهل بیت در روز جمعه ظهور خواهد کرد.»۱۲
۲٫ روایت‌هایی که روز ظهور را مصادف با «روز عاشورا» ذکر کرده‌اند:
امام باقر(ع) ضمن بیاناتی درباره روز عاشورا فرمودند: «و این روز (عاشورا) روزی است که در آن قائم(ع) قیام خواهد کرد.»۱۳
۳٫ روایت‌هایی که ظهور حضرت مهدی(ع) را در سال فرد ذکر کرده‌اند:
امام صادق(ع) فرمودند: «قائم ظهور نمی‌کند مگر در سال فرد.»۱۴
۴٫ برخی روایت‌ها نیز روز ظهور را شنبه ذکر کرده‌اند:
امام باقر(ع) فرمود: «قائم در روز شنبه که روز عاشورا است، خروج می‌کند.»۱۵
اگرچه قرائن بیشتری بر ظهور حضرت مهدی(ع) در روز جمعه وجود دارد؛ ولی این روایت و امثال آن را می‌تواند به این صورت توجیه کرد که اوّلین روز ظهور جمعه است و از آنجایی که حوادث فراوانی با شروع ظهور رخ خواهد داد، بخشی از آن حوادث روز شنبه واقع خواهد شد.

راه آگاهی امام زمان(ع)

حال این پرسش پیش می‌آید که اگر خود حضرت مهدی(ع) از زمان دقیق ظهور آگاهی ندارد، پس چگونه در آستانه ظهور از وقت آن مطّلع خواهد شد؟
در این بخش نیز روایت‌های فراوانی ذکر شده که راه‌های حصول علم حضرت به زمان ظهور را گفته‌اند. به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

۱٫ آگاه شدن از طریق الهام 

بدون شک معصومان(ع) مورد الهام خداوند قرار می‌گیرند و اگرچه وحی به صورت رسمی با رحلت پیامبر(ص) پایان گرفت، ولی در موارد فراوانی به اهل بیت(ع) الهاماتی می‌شده و خواهد شد؛ از جمله برخی روایت‌ها چگونگی آگاه شدن حضرت مهدی(ع) از زمان ظهور را از طریق الهام ذکر کرده‌اند. مستند این نظر، روایتی است از امام صادق(ع) که در توضیح آیه شریفه «فاذا نقر فی النّاقور» فرمود: «به درستی‌که از ما امامی پنهان است و چون خدای تعالی بخواهد او را ظاهر سازد، نکته‌ای در قلبش ایجاد می‌کند، پس او ظاهر شود و به دستور خدای تعالی قیام نماید.»۱۶

۲٫ آگاه شدن از طریق برافراشته شدن علم قیام 

در روایت‌هایی چند اشاره شده که وقتی ظهور آن حضرت نزدیک شد و وقت قیام فرا رسید، پرچمی که آن حضرت هنگام ظهور در دست خواهد داشت، به اذن و اراده الهی برافراشته شده، آن حضرت را به فرمان قیام آگاه خواهد کرد. پیامبر گرامی خدا(ص) در این باره فرمودند: «برای او پرچمی است که وقتی هنگام خروجش فرا رسید، خود به خود باز شده و آن حضرت را مورد خطاب قرار داده، می‌گوید: ظهور کن ای ولیّ خدا! و دشمنان خداوند را نابود ساز که دیگر برای تو نشستن در مقابل دشمنان خدا جایز نیست.»۱۷

۳. آگاه شدن از طریق بیرون آمدن شمشیر از غلاف

هم آن حضرت فرمودند: «برای او شمشیری است در غلاف، پس هنگامی که وقت ظهورش فرا رسید، آن شمشیر از غلافش خارج می‌شود. خداوند آن شمشیر را به سخن درمی آورد و شمشیر به حضرتش می‌گوید: ای ولیّ خدا! خارج شو که دیگر نشستن در مقابل [ستم] دشمنان خدا، جایز نیست. پس او ظهور می‌کند.»۱۸

حکمت‌های مخفی بودن زمان ظهور 

در پایان، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مخفی بودن زمان ظهور حضرت مهدی(ع) دارای حکمت‌های فراوانی است که برخی از آنها عبارتند از:
۱٫ زنده نگه داشتن روح امید و انتظار در جامعه، در طول غیبت حضرت مهدی(ع)؛ زیرا در صورت معلوم بودن زمان ظهور به کلی بحث انتظار بی معنا خواهد شد؛
۲٫ معنا پیدا کردن امتحان شیعیان در عصر غیبت؛
۳٫ غافلگیر کردن مخالفان و دشمنان.
از آنجایی که یکی از دلایل غیبت حضرت مهدی(ع) تلاش برای نابودی آن حضرت بود. از این‌رو، روشن بودن زمان ظهور، دشمنان را برای از بین بردن و مقابله با آن حضرت آماده می‌سازد؛ در حالی‌که نامعلوم بودن و ناگهانی بودن زمان ظهور باعث غافلگیری دشمنان خواهد شد.

خدامراد سلیمانیان

پی‌نوشت‌ها: 
۱٫ نوبهار عالم جان، احمد احمدی بیرجندی، شعر از ناصر مکارم شیرازی به نقل از مجله درس‌هایی از مکتب اسلام، شماره ۱۱، سال بیست و نهم، اسفند ۱۳۶۸ ه. ش. 
۲٫ سوره اعراف، آیه ۱۸۷٫ 
۳٫ «عیون اخبار الرضا(ع)»، شیخ صدوق، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ ه. ش، ۲ جلد، ج ۲، ص ۲۶۶؛ «کمال الدین»، شیخ صدوق، دار الکتب الاسلامیه، ج ۲، ص ۳۷۲٫ 
۴٫ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، ص ۲۹۱٫ 
۵٫ الخرایج والجرایح، قطب الدین راوندی، مؤسسه امام مهدی(ع) قم، ۱۴۰۹ ه. ق، ۳ جلد، ج ۳، ص ۱۱۲۸ و کتاب الغیبه، ص ۳۹۵٫ 
۶٫ «کتاب الغیبه»، ص ۴۲۶ و «الکافی»، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۸ جلد، ۱۳۶۵ ه. ش، ج ۱، ص ۳۶۸٫ 
۷٫ «الکافی»، ج ۱، ص ۳۶۸٫ 
۸٫ «کمال الدین»، ج ۱، ص ۱۵۲٫ 
۹٫ «غیبت نعمانی»، محمّدبن ابراهیم نعمانی، مکتبه الصدوق، تهران، ۱۳۹۷ ه. ق، ص ۱۶۳٫ 
۱۰٫ «کتاب الغیبه»، ص ۱۵۹ و «کمال الدین»، ج ۱، ص ۳۲۴٫ 
۱۱٫ «کمال الدین»، ج ۱، ص ۲۸۷٫ 
۱۲٫ «الخصال»، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۳ ه. ق، ۲ جلد، ج ۲، ص ۳۹۴ و «بحارالانوار»، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج ۵۶، ص ۲۶٫ 
۱۳٫ «تهذیب الاحکام»، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه. ش، ۱۰ جلد، ج ۴، ص ۳۰۰٫ 
۱۴٫ «کتاب الغیبه»، ص ۴۵۳ و «روضه الواعظین»، محمّدبن حسن فتال نیشابوری، انتشارات رضی، قم، ص ۲۶۳ و اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص ۴۵۹٫ 
۱۵٫ «تهذیب»، ج ۴، ص ۳۳۳ و «کمال الدین»، ج ۲، ص ۶۵۳٫ 
۱۶٫ «کافی»، ج ۱، ص ۳۴۳؛ «کتاب الغیبه»، ص ۱۶۴ و «رجال کشی»، محمّدبن عمر کشی، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ ه. ش، ص ۱۹۲ .
۱۷٫ «کمال‌الدین»، ج ۱، ص ۱۵۵؛ «الخرایج و الجرایح»، قطب الدین رواندی، ج ۲، ص ۵۵۰٫ 
۱۸٫ «کمال الدین»، ج ۱، ص ۱۵۵، و با تفاوت اندکی: «کفایه الاثر»، علیّ‌بن محمّد خزاز قمی، انتشارات بیدار، ص ۲۶۶٫ 
به نقل از نشریه مبلغان، شماره ۴۸

تعداد مشاهده : 1,491 بازدید
نويسنده : HamidReza

دشمنان حضرت مهدی(ع) در روز های پایانی

انتشار در: 14 جولای 2014

دشمنان حضرت مهدی(ع) در روز های پایانی

01-11(15)

 به گزارش وب سایت محبان مهدی (عج) ـ اگر یادی از بازی های بچگی تان بکنید، حتماً به خاطر می آورید که آن زمان ها هم همیشه دزدی بود تا در کنار آن پلیس معنا پیدا کند و یا گرگی بود تا بره های کوچک تنها را بخورد. وجود نیروی خیر و شر همیشه ی تاریخ در کنار هم بوده و با هم معنا پیدا می کرده است.در آخرالزمان هم که برای خودش عالمی است، دشمنانی که سربازان ابلیس لعین هستند، آخرین دست و پاهای خود را برای زنده ماندن می زنند و به اصطلاح مقاومت می کنند هر چند که تلاش آنها بی نتیجه باشد.

  حضرت مهدی (علیه السلام) در راه ایجاد حکومت عدل جهانی دشمنان کوچک و بزرگی دارند، اما بر اساس آموزه های دینی شخصیت هایی مانند دجال، سفیانی، یاجوج و ماجوج از جمله عناصری هستند که در مقابل حضرت ولی عصر (عج) می ایستند و دشمنی می کنند. ما در این مطلب قصد داریم تا به اجمال درباره ی این شخصیت ها توضیح مختصری بدهیم.

ابلیس

به نظر می آید دشمنی عمیق ابلیس با حضرات معصومین (ع) نیاز به توضیح ندارد. ابلیس در دوران غیبت تا می تواند برای خودش سپاه و نیرو جمع می کند؛ چرا که مرگ را در دو قدمی اش می بیند بنابراین با تمام قوا، با چنگ و دندان و با هر ترفندی قصد دارد بنده های خالص کمتری در زمین باقی بگذارد.
به همین علت است که در آخرالزمان نگه داشتن ایمان و گناه نکردن بسیار مشکل است. همین عمل ابلیس باعث می شود خالص از ناخالص جدا شود و یاران واقعی خداوند مشخص شوند.
شیطان وسوسه می کند، به فساد دعوت می کند، شیوع هم جنس بازی و ساختن قومهای لوط را دوست دارد. برای مال دنیا در ذهن مردم ارزش و محبت می سازد و از خداوند موجودی دور و سخت! ناامیدی را گسترش می دهد و حتی در دل دوستانش ترس می دمد!
بنابراین یارانی فاسد، ناامید و ترسو دارد! در مقابل خداوند منشأ امیدواری و قدرت است و همیشه توبه را می پذیرد. پس تنها نیستیم!

صیحه ی شیطانی

در صبح روز ۲۳ رمضان ندایی از جبرئیل مردم را به پیروی از حضرت مهدی (ع) فرا می خواند. در عصر همان روز شیطان ندا می دهد که حق با حضرت مهدی (ع) نیست و با فلان خاندان است! در این زمان بسیاری از مردم منحرف می شوند. (۱)
سپاه ابلیس در نهایت در برابر سپاه امام زمان (عج) قرار می گیرد (۲) و اما عاقبت ابلیس:
از امام صادق(ع) پرسیدند: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باشد، این وقت معلوم کی خواهد بود؟
حضرت فرمودند:«روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می کند و آماده ی قیام در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می رود به آنجا می آید و می گوید: “ای وای از خطر امروز!” قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می رسد(۳)»

دجال

ظهور دجّال در آخر الزمان، به عنوان اصلی‌ترین دشمن منجی آخرالزمان، از آموزه‌های مشترک بین یهودیت، مسیحیت و اسلام است.
واژه ی دجال معانی متفاوتی دارد اما به نظر می رسد دقیقترین ترجمه ی آن اصطلاح «دروغگوی فریبکار» باشد. (۴)
خروج دجال پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) خواهد بود و این خروج از علائم حتمی نیست بلکه از علائم غیر حتمی ظهور است.
درباره ی دجال چند نظر وجود دارد:
۱٫ برخی روایات بیان می کنند که دجال شخص واحدی با ویژگی های خاص است.
۲٫ برخی بر این عقیده اند که دجال معرف شخص خاصی نیست بلکه معرف شخصیتهای متعدد است. این تعدد در دجال تا جایی است که در حدیثی می خوانیم: «قیامت ‏برپا نمى‏شود، تا وقتى که مهدى (علیه السلام) از فرزندانم قیام کند و مهدى (عج) قیام نمى‏کند، تا وقتى که شصت دروغگو خروج کنند» (پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله) (۵)
۳٫ برخی معتقدند دجال نه تنها به افراد و اشخاص برنمی گردد بلکه معرف جریانی است که در جوامع ایجاد می شود. (برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: چهره ها: دجال )
طبق آموزه‌های اسلامی، دجّال با استفاده از هر نوع دروغ و حیله و سحر و جادو به امور باطل، لباس حق می‌پوشاند. فساد و فتنه‌ی او شرق و غرب عالم را فرا می‌ گیرد و به تمام خانه‌های مردم جهان وارد می‌گردد. اساس فسادگستری و فسادانگیزی‌های او بر موسیقی و استفاده از جذابیت‌های زنان استوار است.
در روایات نبوی از فتنه‌ی دجّال با عنوان «أشّدُّ الْفِتَن: سخت‌ترین فتنه‌ها»(۶) یاد شده است! پیامبراسلام (ص) از امت خویش خواسته است که دجّال و ویژگی‌های او را به خوبی بشناسند، در فتنه‌انگیزی‌های او به دقت بیندیشند و خطر آن را به یکدیگر و آیندگان خویش یادآور شوند و در همه حال بر ضد دجّال عمل نمایند:
«ویژگی‌های دجّال را برایتان گفتم تا در آن بیندیشید و به حقیقت آن راه یابید و آن گاه بر ضد او عمل نمایید. آیندگان خویش را ازفتنه‌ی دجّال با خبر سازید و یکدیگر را بدان یادآور شوید!! پس همانا فتنه‌ی دجّال، سخت‌ترین فتنه‌ها و شدیدترین آزمایش‌هاست.»
و سر انجام دجال به دست حضرت مهدی (ع) و یاران ایشان کشته خواهد شد. (۷)

سفیانی

سفیانی از مهمترین چهره های سیاه آخر الزمان و موثر در ظهور به شمار می رود. سفیانی از دشمنان قطعی امام زمان (عج) خواهد بود و بسیاری از یاران و منتظران آن حضرت، مردان و زنان و کودکان را به قتل می رساند. او پنج منطقه ی شام، دمشق، فلسطین، اردن و قنسرین را تصرف می کند و در نهایت توسط امام یا سپاهیان امام (ع) به هلاکت می رسد.
آنچه درباره ی سفیانی مهم است بدانیم آن است که:
۱٫حکومت او بیش از نه ماه به طول نخواهد انجامید. (۸)
۲٫از وادی یابس (بین سوریه و اردن) خروج می کند. (۹)
۳٫پس از اینکه سپاهش در بیداء (در راه مکه) در زمین فرو می رود در جنگ با سپاه امام کشته می شود. در این راه افراد بسیاری را می کشد و در ایران در فارس توسط سپاه خراسانی متوقف می شود.
حدیثی است از امام صادق (ع) که خطی مشی ما را مشخص را نیز در این مسیر مشخص می گرداند:
«ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانى هستیم که بر سر دین خدا با هم دشمنى داریم. ما سخن خداوند را تصدیق کردیم و آنان تکذیب کردند. ابوسفیان با پیامبر(ص) مبارزه کرد و معاویه با على(ع) و یزید با حسین بن على(ع) به مخالفت برخاستند و سفیانى نیز با قائم(عج) خواهد جنگید» (۱۰)

پی نوشت:
۱٫ النعمانی، الغیبه، ص۱۷ـ بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱
۲٫ مقاله از ظهور تا قیامت، ماهنامه موعود، شماره۹۷
۳٫ بحارالانوار، ج۲، ص۲۳۱
۴٫ رساله یوحنا، بابا ۲، آیه ۱۸و۲۲ .
۵٫ ارشاد، ج‏۲، ص‏۳۷۱
۶٫ کنزالعمال، متقی هندی، ج۱۴
۷٫ کمال الدین و تمام النعمه، صدوق،ص۲۱۰
۸٫ الغیبه نعمانی، ص ۲۰۲؛ به نقل از آخرین نشانه های ظهور، ص ۱۰
۹٫ کمال الدین و تمام النعمه، صدوق ، ص ۶۵
۱۰٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۱۸۲

تعداد مشاهده : 2,033 بازدید
نويسنده : HamidReza

دعاهای سریع الاجابه

انتشار در: 13 جولای 2014

دعاهای سریع الاجابه

images (2)

استجابت دعا، مانند هر پدیده‌ی دیگری، قوانین آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می‌رسد و اگر آن شرایط موجود نباشد، یا مانعی در استجابت آن باشد که ما به آن علم نداریم، اگر چه سریع الاجابه ترین دعا هم باشد، باز ممکن است مورد اجابت واقع نشود.[۱]

دعا

به هر حال چون ذکر متن دعاها در این خلاصه مقدور نیست، فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می‌شود:

۱, دعای توسل:

محمد ابن‌بابویه دعای توسل را از ائمه (علیه السلام) نقل کرده و گفته است که این دعا را در هیچ امری نخواندم، مگر آن که اثر اجابت آن را به زودی یافتم دعای توسل از دعاهای مشهور است که در شب‌های چهارشنبه خوانده می‌شود. در این دعا با توسل به چهارده معصوم (علیه السلام) و واسطه قرار دادن آن‌ها به درگاه الاهی پس از اتمام دعا، حاجت خود را از خدا در خواست می‌کنیم. جملات صدر و ذیل آن چنین است: ”اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه…”‌؛ خدایا من از تو می‌خواهم و روی می‌آورم به سوی تو، به پیامبرت، پیامبر رحمت… ”یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله”‌؛ ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما نزد خدا.[۲]
اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او ”‌الله”‌‌ و اختتام او ”‌هو”‌‌ است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار دهد، هرآینه هر امر مهمّ جزئی و کلّی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره مبارکه بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آن‌ها صورت نمی‌گیرد

۲, دعای فرج:images (1)

کفعمی در کتاب بلد الامین دعایی از حضرت علی (علیه السلام) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد می‌نماید، که ابتدا و انتهای این دعا چنین است:

”یا عماد من لا عماد له…”‌؛ ای پشتیبان کسی که پشتیبان ندارد… ”و افعل بی ما انت اهله”‌؛ با من چنان کن که تو اهل آنی[۳]. و آن گاه پس از دعاء حاجت خود را بطلبد.

۳, دعای اسم اعظم:

سید علیخان شیرازی در کتاب کلم طیب می‌نویسد: اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح او ”الله”‌ و اختتام او ”هو”‌ است، هر که اسم اعظم خدای تعالی را روزی یازده بار ورد خود قرار دهد، هرآینه هر امر مهمّ جزئی و کلّی برای او آسان شود و آن اسم اعظم پنج آیه از پنج سوره مبارکه بقره، آل عمران، نساء، طه و تغابن است، با این ویژگی که حروف آن نقطه ندارد و تغییری در اعراب آن‌ها صورت نمی‌گیرد:

الف. ”الله لا إله إلا هو الحی القیوم … ”‌ تا آخر آیه‌الکرسی.

ب.”الله لا اله الا هو …نزل علیک الکتاب …”‌.

ج. ”الله لا إله ان هو لیجمعنکم …”‌.

د.”الله لا إله ان هو له الاسماء …”‌.

ه.”الله لا إله الا هو و علی إلله…”‌. [۴]
دعایی دیگر از امام جعفر صادق (علیه السلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه‌ای که تا نفس او قطع شود، گفته می‌شود لبیک حاجت تو چیست؟

۴, دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد (علیه السلام):

امام سجاد (علیه السلام) به مقاتل بن سلیمان، دعایی را تعلیم داده، که مقاتل می‌گوید: هر کس این دعا را صد بار بخواند، دعایش مستجاب خواهد شد. ابتدا و انتهای این دعا چنین است:”الهی کیف ادعوک و انا…”‌؛ خدایا چطور بخوانم تو را و حال من منم… . ”‌تفرج عنی فرجا عاجلا غیر اجل نفسک و رحمتک یا ارحم الراحمین”‌ گشایش فوری بدون مدت دار، به من عطا کن به فضل و رحمت خودت، ای مهربان‌ترین مهربانان.[۵]

۵, دعای سریع الاجابه:

کفعمی در بلدالامین دعایی از امام موسی کاظم (علیه السلام) نقل کرده و فرموده: عظیم‌الشأن و سریع الاجابه است که جملات صدر و ذیل آن چنین است: ”اللهم انی اطعتک فی احبّ ا***اء الیک و هو التوحید”‌؛ خدایا من تو را اطاعت کردم در آن چه بیشتر دوست داری و آن یگانه دانستن تو است. ”و ارزقنی من حیث احتسب و من حیث لا احتسبه، انک ترزق من تشاء بغیر حساب”‌؛ روزی‌ام ده، از آن جا که گمان می‌برم و از آن جا که گمان نمی‌برم؛ زیرا تو هر که را بخواهی بی حساب روزی می‌دهی؛ پس از اتمام دعا حاجت خود را بطلب.[۶]

۶, دعایی از امام صادق (علیه السلام) وارد شده که فرمود: هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می‌شود، لبیک، حاجت تو چیست؟.[۷]

۷, دعایی دیگر از امام جعفر صادق (علیه السلام) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه‌ای که تا نفس او قطع شود، گفته می‌شود لبیک حاجت تو چیست؟.[۸]

همه این دعاها را مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح‌الجنان، فصل پنجم آورده است.

لازم به تذکر است که برای حاجت‌های خاص، دعاهای خاصی وارد شده است که برای کسب اطلاع از آن‌ها می‌توانید به کتاب مفاتیح‌الجنان مراجعه کنید.

 

پی نوشت ها :

[۱] برای آگاهی بیشتر در باره ی دعا آداب و شرایط آن رجوع کنید به نمایه‌های:

الف. شرایط حتمی استجابت دعا، سؤال شماره ۱۹۷ سایت اسلام کوئست.

ب. نحوه و چگونگی تشخیص مصلحت در دعا، سؤال شماره ۷۲۱ سایت اسلام کوئست.

[۲] مفاتیح‌الجنان، دعای توسل، ص ۲۲۵,

[۳] همان؛ دعای فرج.

[۴] همان، آیات اسم اعظم، ص ۲۲۴,

[۵] همان، دعای مقاتل بن سلیمان، ص ۲۳۶,

[۶] مفاتیح‌الجنان، دعای سریع الاجابه، ص ۲۳۷ و ۷۵۴,

[۷] اصول کافی، کتاب الدعاء، باب: هر کس ده بار یا الله بگوید.

[۸] همان، باب هر کس یا الله یا رب بگوید تا نفس بند آید.

 

تعداد مشاهده : 1,809 بازدید
نويسنده : HamidReza

ویژگی اول از ویژگی های حضرت مهدی (عج)

انتشار در: 09 مارس 2014

ویژگی اول از ویژگی های حضرت مهدی (عج)

(ستاره ی درخشنده ی عالم نور)

IMG09420304

شب معراج است و لیله الأسرى، خلوت حبیب است و محبوب و گفتگوى حضرت محمّد است با خداى محمود، صحبت از سرّى است که باید در لیله اسرار بیان شود.
خطاب ازمصدر ذوالجلال رسید:
یامحمّد! چه کسى را جانشین خویش در امّت قرار دادى و خود به وعده گاه وصل ما آمدى؟
: برادرم را.
: اى محمّد! على بن ابیطالب را؟
: آرى، پروردگار من.
گویا این مجلس مابین خالق یکتا و سیّد انبیاء، حاوى بزرگترین أسرار و عظیم ترین اخبار است. آرى صحبت از روشن شدن سرنوشت هدایت بشر تا قیامت است. گفتگوى على است در ملکوت أعلى….
و بدین وسیله خداوند متعال برگزیدگان خلق و ائمه هُدى را یک یک به حبیب خویش معرفى مى نماید و اهمیت و نقش آنان را چنین بر مى شمرد:
«اى محمّد! اگر بنده اى از بندگانم آن قدر مرا عبادت نماید که از شدّت و کثرت آن بمیرد، ولى در حالى به لقاى من برسد که منکر ولایت آنان باشد، او را به آتش خویش داخل خواهم کرد.»
گویا مجلس، فراتر از گفتگوست. چرا که صحبت از شهود و دیدار است.
: اى محمّد! مى خواهى ائمّه را ببینى؟
: آرى.
: گامى پیش آى و نظر کن.(در بعض روایات آمده: به سمت راست عرش نظر کن)
پس انوار ائمه هُدى علیهم السلام را مشاهده فرمود و یکایک آنان را بالعیان دید.

بهتر است آخر ماجرا را از زبان مبارک بیان شاهد شب أسرى صلى الله علیه و آله بشنویم:
«حجت قائم را دیدم که در وسط آن بزرگواران مانند ستاره اى درخشنده است (در بعضى روایت آمده که در وسط آنان قیام نموده به نماز ایستاده و مانند ستاره اى مى درخشید).
عرض کردم: پروردگارا! اینان کیستند؟
فرمود: اینان ائمّه اند و این نیز قائم است که حرام مرا حرام بداردو حلالم را حلال شمارد و از دشمنانم انتقام کشد.
اى محمّد! او را دوست بدار که من او را دوست دارم و دوستداران او را دوست دارم.»
(( در روایتى آمده که خداوند تبارک و تعالى انوار اهل بیت (علیهم السلام) را به حضرت آدم(علیه السلام) نشان داد، آخرین نور از آن انوار پاک که در میان آنها مانند ستاره صبح مى درخشید، نور وجود مقدس حضرت بقیه الله (علیه السلام) بود، آن گاه خداوند تبارک و تعالى فرمود:
« وبعبدى هذا السعید افکّ عن عبادی الأغلال، وأوضع عنهم الاصار، وأملأ الأرض حناناً ورأفهً وعدلاً کما ملئت من قبله قسوهً وشقوهً وجوراً »
«توسط این بنده سعادتمند غل ها و زنجیرها را از پاى بندگانم باز مى کنم، و بارهاى سنگین بدبختى را از دوش ایشان بر مى دارم، و زمین را از مهر و محبت و لطف و عدالت پر مى کنم، همان گونه که پیش از آن از سنگدلى و شقاوت وستم پر شده باشد.» بحارالانوار: ج ۲۶ ص ۳۱۲٫ ))
آرى در عالم انوار نیز قائمش خوانده اند و او تنها کسى است که قیامش منتهى به گسترش عدل و داد در سراسر گیتى شود.
فقیه فقید، فقیه ایمانى رحمه الله گوید:
این که حضرتش در عالم انوار در وسط آن عترت اطهار بوده به مَثَل، مانند نقطه اى است در وسط دایره که نقاط دور آن، همه با او در ارتباط اند، و شاید این اشاره اى باشد به این که آن نور الهى نمونه اى از آن انوار مطهّر، و عصاره اى است از آن عترت اطهر، که تمام صفات نیکو و کمالات آن ذوات مقدّسه در وجود مسعود این عزیزِ آخرین رسول خدا صلى الله علیه و آله تجلّى کرده، و او آیینه تمام نماى سیماى پاک ائمه هُدى و یکتا حجت بالغه خداست.
(یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ – سوره مائده ۵۴) :
خوشا دوستداران و پرسه زنان در باغ محبّتش که محبوب خدایند.

( کتاب الخصائص المهدیه آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی )

تعداد مشاهده : 2,430 بازدید
نويسنده :