امروز : یکشنبه، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جدیدترین مطالب ارسالی سایت

روایت غربت

انتشار در: 18 ژوئن 2013

روایت غربت

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

دوست دارم بگریم بر غربت تو، بر تنهایی تو، و تو می گریی بر غربت وتنهایی پدر

می گریی بر معصومیت کودک پنج ساله ای که بر پیکر پدر نماز خواند و برای آخرین بار سیمای جوانمردی را دید که بند بند وجودش ذکر خدا را سرمی داد، پدری که سالها رنج وزندان وشکنجه و زنجیر واسارت را به دوش کشید وعاقبت با زهر مسمومش نمودند و روایت غربتش را تا ابد زمزمۀ لبهای عاشقان و شیعیانش کردند. می گریی بر غم شهادت پدر، پدری که اسارت با سرنوشتش گره خورده بود، پدری که در ودیوار زندان قصۀ مظلومیتش را فریاد می زدند، پدری که خاکهای زندان نظاره گر سیل اشکهای اودر سجده های طولانی اش بودند وسنگریزه های زندان همنوا با او زمزمۀ یارب، یارب سر می دادند.

امشب غم در خانۀ دلم لانه کرده وردپای اشک امانم را بریده است ،نمی دانم کجایی وغریبانه سر بر کدامین دیوار گذاشته ای وبر غم شهادت پدر می گریی اما خوشا به حال آن زمین تشنه ای که اشک چشمانت را پذیرا می شود وخوشا به حال آن دیواری که سر برآن نهاده ای ومی گریی.

اما گریه را پایان ده ،آنکه باید بگرید منم، آنکه باید صدای گریه اش دنیا را آشفته سازد منم، آنکه باید سر بر زمین بکوبد وطلب آمرزش کند منم، من وامثال من که تنهایی و غربت را برتو تحمیل کرده ایم، من وامثال من که بیابان نشینی را برتو ارزانی داشته ایم.

آری گریه را پایان ده که گریستن بر بزرگی چون تو روا نیست، گریستن بر من وامثال من سزاوار است پس:

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

تعداد مشاهده : 1,539 بازدید
نويسنده : HamidReza

دلنوشته

انتشار در: 18 ژوئن 2013

دلنوشته

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

۱-یاصاحب الزمان(ع) غرق در خودم و تو را نمی یابم به امید روزی که در تک تک اعضای بدنم وجود مهدی و وجودت ای گل زهرا جلوه کند . و هستی مرا جانی تازه دهد و

قلب پاره ام را التیام دهد وچشم گنه کارم را بینا کند تا حقایق عالم هستی رابدانم و اعتقادی پاک تر به خدای خود پیدا کنم که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست . چه بی ادبی بزرگی کردم که اول خواستۀ شما را ننوشتم و نمی دانم که از خدا چه می خواهی ولی همیشه دعای »اللهم عجل لولیک الفرج« را زمزمه می کنم. و سلامتی شما را در همه حال خواهانم.

۲- یا مهدی همه منتظر قدمهای تو می باشند تا زندگی جدیدی را با تو آغاز کنند بیا واین زندگی را رونق بده آقا بیا –آقا بیا  (پیامگیر)

۳- خجالت می کشم مهدی جان که نام تو را ببرم یا حتی اجازۀ در دل با تو را به خود نمی دهم چرا که سر تا پایم را گناه فرا گرفته است. یوسف فاطمه عنایتی بر ما بفرما چرا که قلبمان سیاه شده ودیگر چشمهایمان نمی بیند. مهدی زهرا گنه کاریم، چه کنیم که جمعه ها پشت سر هم سپری می شوند و خبری از نور رخسارت نمی باشد می فهمم هر شب جمعه که می شود عملم صورت ماهت را کبود می کند  اما مرا ببخش دلمان فقط به این خوش است که شفاعتی از ما در محشر می نمایی، اللهم عجل لولیک الفرج

۴-یا صاحب الزمان بچه ها جوون شدند ،جوونا پیر شدند ،اما تو نیومدی ای گل نرگس

۵- ای مهدی  نیامدی ولی ازتو در خواست دارم که شفاعت ما را در قیامت بکنی (پیامگیر)

۶- مهدی جان چشم های ما انتظار یک لحظه دیدن تو را دارد ،دل من انتظار این را دارد که تو مرا به سربازی خود قبول کنی

تعداد مشاهده : 1,530 بازدید
نويسنده : HamidReza

اگر نبینمت می میرم

انتشار در: 18 ژوئن 2013

اگر نبینمت می میرم

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

سید عبدالکریم پیرمرد کفاش معاصری بود که در تهران زندگی می کرد. بسیاری از بزرگان معتقد بودند حضرت ولی عصر (ع) به حجره کوچک کفاشی او رفت و آمد دارد. ایشان به یکی از دوستان گفته بود: روزی حضرت از من سؤال فرمودند: «سید عبدالکریم اگر یک هفته بگذرد و ما را نبینی چه می کنی؟»

من عرض کردم: آقا جان می میرم! حضرت فرمودند: «اگر این گونه نبودی ما نمی آمدیم».

تعداد مشاهده : 1,447 بازدید
نويسنده : HamidReza

شکوه هستی

انتشار در: 18 ژوئن 2013

شکوه هستی

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

مقام زیبایی ها را از دریاچۀ هستی گلچین می کنم ، از دفتر روزگار زیباترین واژه ها را برمی گزینم ،از دفتر آسمان پرفروغ ترین ستاره را می چینم وتمام زیبایی ها را تقدیم تو می کنم که سزاوار بهترین هایی چرا که هستی ام را از تو می دانم پس قلب تپنده ام را پذیرا باش.

نگاه خسته ام در پس سکوت شب می شکند وقلب اقیانوسی ام در تلاطم امواج بلا سر فرود می آورد اما زندگی برایم رؤیایی می شود آن هنگام که تنها بهانۀماندنم تو باشی ومن روزی ظهورت را به نظاره بنشینم پس تا همیشه چشم به راهت می نشینم ای یاس سپید! اما نه آرام وخاموش که شهر به شهر ،کوچه به کوچه وخانه به خانه به دنبالت می گردم سراغت را از منارۀ قلب های عاشق می گیرم . آن قدر جست وجویت می کنم تا آسمان لب بگشاید وراز غربتت را فاش کند، تا کوهها به سخن در آیند وراز صبوریت را فریاد بزنند ومن تا آخرین دم منتظر حظورت می نشینم ای شکوه هستی.

 نسرین سلطانی

تعداد مشاهده : 2,053 بازدید
نويسنده : HamidReza

آسیب شناسی انتظار: حرکت روی لبه شمشیر

انتشار در: 18 ژوئن 2013

آسیب شناسی انتظار (بخش پایانی)

حرکت روی لبه شمشیر

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

دکتر حسن بلخاری

بعنوان محقق اگر مجموعه این مسائل را کنار هم بگذاریم(که مسائل به صورت مختصر و منقبض بیان شد) به این نتیجه می‌رسیم که اگر با مسأله انتظار یک برخورد معرفتی عمیق نشود در جامعه ما سه مشکل بوجود می‌آید:

اولین مشکل عدم آسیب‌شناسی انتظار، امنیتی است. یعنی جریان‌های اهورا، ابراهیم میرزایی و… همه امنیتی است که در آینده می‌تواند به اسم امام زمان (عج) از خارج کشور موج سازی‌هایی در داخل جامعه صورت بگیرد.

مشکل دیگر این است که اگر بزرگواران ما بر این مهمیز انتظار به شدت بکوبند اما نشانه‌ها محقق نشود، هرچند آن کسی که ایمان خود را از زمزم معرفت گرفته باشد با عدم تحقق نشانه، ایمان او متغیر نمی‌شود اما طبق یک بررسی که در تاریخ ادیان کرده‌ام آن امتی که به مهمیز معجزه مؤمن شد، به کذب مسیلمه‌ای کافر می‌شود به همین دلیل پیغمبر ما، پیغمبر معجزه مادی نیست، او کتاب دارد. آن کسی که بنا به اعجاز فاضرب بعصاک الحجر مؤمن موسی شد، چهل سال در بیابان سرگردان می‌شود. مهمیز معجزه آناً متحول می‌کند ولی اگر به معرفت پیوند نخورد ضد خود را بوجود می‌آورد. اورشلیم مگر عیسی علیه‌السلام را به زعم مسیحیان بر سر دار نکرد. به نظر ما مقدمات بر سر دار شدن او و بعد عروج را مهیا نکرد در حالی که پیش از آن هم دیده بود که در مقابل چشمان خودش نابینایی را بینا می‌کند. منطق پیغمبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و منطق شیعه استفاده کردن از هر علامت و نشانه‌ای برای جذب افکار نیست.

به عنوان یک محقق-که پیامبر خود اجازه چون و چرا را داده است- باید طرح مسأله کنیم. اگر کسی گفت: «واستغفره» (همان واستغفره یی که من و شما می‌فهمیم) یعنی یک نوع طلب استغفار است. در بحث تولید علم هم بیان شد که اگر خودمان مسأله بسازیم و قضایا را بشکافیم، اگر کسی این استغفار را استغفار ظاهری گرفت و این طور تفسیر کرد که ای پیغمبر! ما نیمه شب‌ها نگاه منتظر تو را به آسمان می‌دیدیم که چگونه آن حرص عظیم را دارد که ای کاش این مردم مؤمن می‌شدند و طاقت بیاوریم که آن قدر چشمان منتظرت به آسمان را ببینیم.«رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا» یعنی اینکه ای پیغمبر، ما از تو نمی‌خواهیم که مؤمنان فوج فوج بیایند«واستغفره» ما می‌خواهیم که این‌ها به دل و معرفت خود بیایند وگرنه بعد از ۷۴ روز پس از رحلت پیامبر،‌ چنان بلایی به سر حضرت زهرا سلام الله علیها می‌آورند و هنوز غسل مقدست خشک نشده در سقیفه کودتا می‌کنند. اسلام و قرآن بدنبال این نیست که مؤمنین فوج فوج بیایند. یعنی چه که من به اسم چهار مسأله ماورائی بخواهم مؤمن درست بکنم! پیغمبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه‌السلام این کار را نکرده‌اند،‌ هیچ کدام از این مسائل نفی کرامت نیست، یک آسیب‌شناسی بسیار دقیق است، ما باید دست به احیاگری و اصلاح‌گری بزنیم و آن وقت متد آن را هم از اسلام و قرآن می‌گیریم. در هویت اسلام،‌ اجتماع مؤمن به مهمیز معجزه نیست، به آن کیمیای معرفت است. دومین مسأله‌ای که آن آسیب‌ها مشکل ایجاد می‌کند این است که مردم بعد از مدتی دلسرد می‌شوند و می‌گویند این نشانه بود که محقق نشد، آن نشانه بود که محقق نشد و آن وقت هم کمتر کسی را می‌بینیم که در تلویزیون برنامه‌های معرفتی عمیق بگذارد و از برنامه‌ها انتقاد بشود، برنامه بسوی ظهور در مواردی موفق بوده یعنی بعد از انقلاب یکی از پر بیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی بوده است. اگر برنامه‌ای هدف معرفتی دارد به این برنامه باید بها بدهیم؛ نه اینکه فقط آهنگ پخش شود.  پخش مستقیم دعای ندبه بسیار عالی است. ما هنوز شرح دعای ندبه و کمیل نداشته‌ایم، فقط گریه‌ها را نشان داده‌ایم.

دومین مشکل که به وجود می‌آید بعد از مدتی سرخوردگی بوجود می‌آید و توجه نمی‌شود. آخرین مشکل عدم آسیب‌شناسی انتظار، رواج عوام‌گری است. شهید مطهری در بحثی پیرامون روحانیت می‌فرماید: «ما از آیت الله بروجردی شنیدیم که ایشان فرمود هنگامی که ما به مرجعیت برسیم ما می‌دانیم و این مردم، آن انحرافات را درست می‌کنیم. بعد هنگامی که مرجع شدیم، دیدیم که نه خیر، این طوری‌ها هم نیست، خیلی صریح به ما پیام می‌دهند که سال هجری شمسی ۳۶۵ روز است ۳۶۴ روز ما مقلد شما هستیم و یک روز باقی‌مانده را نمی‌گوییم مقلد ما باش ولی ما کار خودمان را انجام می دهیم و قمه می‌زنیم.» نگرانی شدید این است که به اسم مصلحت پیرو عوام بشویم این خطرناک است، گاهی برای اینکه عوام سر و صدا نکنند، دین را بد تفسیر می‌کنیم.

مشکلات را بیان کردیم حالا راه‌حل‌هایی عنوان می‌کنم: ما نیاز به یک میزگردهایی داریم که تلویزیون باید به آن موضوع اهمیت بدهد. ما می‌بینیم میزگردها را تشکیل می‌دهند ولی وارد فضاهای انتزاعی می‌شوند. ما امروز نیاز به حکمایی داریم که بتوانند نظر را به عمل تبدیل بکنند، آن حلقه مفقوده‌ای که بین نظر تجریدی بالذات با عمل مجسم به ذات وجود دارد. این حکمای زمان شناس که در دست خود علوم دینی را دارند خیلی موفق بوده‌اند مثل شهید مطهری، شهید مفتح چون آنجا قلمرو تجرید است اینجا قلمرو برنامه است. اگر ما حلقه مفقوده را داشته باشیم دیگر بحث‌های انتزاعی نمی‌کنیم و تیم‌های پژوهشی ما هم دغدغه کاربردی دارند. حالا در بحث کاربردی باید برخی از قضایا را روشن بکنیم، ما در مساله ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یک علت داریم و دیگر یک علامت، بین علامت و علت هم تفاوت وجود دارد یعنی هر علامت دلیلی بر علت نیست، هر علامت علتی است. لکن جمع علامات به ذات علت است، نه افراد علامت. مسأله علت ناقصه را همه می‌دانیم که مثلاً برای پرورش گل شش عامل لازم است من جمله آب، آب را چرا علت می‌گویید؟ چون فقدان آب موجب عدم می شود یعنی فقدان آب موجب عدم این گل می‌شود و بوجود نمی‌آید. پس شرط لازم است اما کافی نیست. وقتی همه این عوامل جمع شد علت محقق می‌شود. بزرگ‌ترین آسیب‌ این می شود که هر کسی شمشیر بدست از یک طرف بلند می‌شود و می‌گوید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کرده و خیلی از قضایای دیگر، این مسائل باید روشن شوند و برای روشن شدن این قضایا،‌ حرکت ما باید خیلی دقیق باشد مثل حرکت روی لبه شمشیر،‌ ما نباید ایمان‌ها را زخمی بکنیم، ما با یک گل طرف هستیم، به همان لطافت، باید چنان خارها را از گل‌ پاک کنیم که این لطافت‌ها از بین نرود و شخص یک دفعه ضد دین نشود. کار خیلی ظریفی است و باید ببینیم از این زاویه چقدر کار کرده‌ایم یا اصلاً آیا به قضیه نگاه کرده‌ایم. ذکر اعداد و ارقام دلیل بر مفهوم انتظار نیست، ما باید در بحث‌های آسیب‌شناسی بگوییم که اگر ۷ عامل محقق شد حتی زمان ظهور را خود حضرت نمی‌داند و این جز علم مخزون و مکنون حق است، در این قلمرو تفاوت‌ها را معرفتی بررسی کنیم. ما نیاز به آسیب‌شناسی داریم که هرکس به سادگی فریب نخورد و زمانی که جامعه معرفتی شد آن وقت دیگر در وزارت اطلاعات کرسی دستگیری جاعلان اسم امام زمان را نداریم، اگر دقیق تبیین شود که نشانه جدای از علت است.

جریان مقتدا صدر راتوضیح دهم، بزرگ‌ترین چالش آمریکا در این منطقه وجود نیروهای شیعه است. اگر مصاحبه هانتینگتون را بخوانیم قسمتی از جملاتش این بود که هرچه قدر سن مسلمین جهان اسلام رو به پیری می‌رود، به همان اندازه آمار ترور هم کمتر می‌شود. هانتینگتون تئوری‌پرداز است و روی کلمه،‌کلمه حرفش حساب باز می‌شود. می‌گوید: ۸۲% ترورهای جهان توسط مسلمین بین ۱۸ تا ۲۵ سال اتفاق افتاده است.

هرچه قدر سن به طرف پیری می‌رود چون جوان کمتر می‌شود پس بنابراین ترور هم کمتر می‌شود. آمریکا می‌داند که این جوانان بالقوه خطر آفرین برای او هستند یعنی وقتی عراق ایمن می‌شود که شیعه سیاسی نباشد، ما نباید عراق را با افغانستان مقایسه کنیم، بدلیل این که عراق، کربلاو نجف را دارد. این کار عظیم آیت الله سیستانی بود که ثابت کرد هنوز روحانیت در قلب شیعه جایگاه دارد و پنتاگون به گیجی مطلق رسیده بود چون می‌دانست اگر نجف را مورد اصابت قرار دهد خیلی از جریانات پشت آن اتفاق خواهد افتاد و از طرف دیگر می‌خواست جریان صدر را تمام کند و به همین دلیل آیت الله سیستانی راهپیمایی را به راه انداخت. یکی از استراتژی‌های آمریکا این است که مقتدا صدر از چرخه حذف نشود و دادوفریاد بزند که به اسم ایشان شیعه‌های پر شور دور هم جمع بشوند و آنگاه ظرف ۴۸ ساعت با یک حرکت به قضیه پایان دهد؛ ما باید خودمان را به مرجعیت ربط بدهیم و تبعیت کنیم. آن جوان‌هایی که جان خود را برای مقتداصدر می‌دهند ایمان دارند که این جزء علامات ظهور است. در مسأله امام زمان (عج) تعالی فرجه الشریف در داخل خود شیعه دو دستگی می‌بینیم. به همین خاطر ما بحث معرفت شناختی امام زمان را نداریم. فقط گفتیم امید، انتظار، این قدر بر این مهمیز کوبیدیم که دیدیم ۱۲ عامل در سال ۱۳۸۳ عواملی هستند که از جریان امام زمان (عج) سوءاستفاده کرده‌اند.

شیعه اگر شمشیر عظیم امام حسین علیه‌السلام را دارد تقیه امام جعفرصادق علیه‌السلام را هم دارد. در شیعه اصل بر تدبیر است نه شمشیر. گاهی این تدبیر ذوالفقار را اقتضا می‌کند؛ گاهی سیاست و استراتژیک را و به همین دلیل شما ملاحظه می‌کنید کلمات آنها حجت می‌شود. نباید هر کلامی را هر جا گفت.

تعداد مشاهده : 1,542 بازدید
نويسنده : HamidReza

چشم انتظار

انتشار در: 17 ژوئن 2013

چشم انتظار

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار

بگذارند و سر طرۀ یاری گیرند

آنان که به قلۀ مرتفع انتظار صعود کرده اند، بیش از دو راه پیش رو نداشته اند،یا مسیر روشن و هموار عقل، اندیشه و تفکر را درنوردیده اند، یا پای دل به مسیر سنگلاخ امامان بر عشق و عاطفه سپرده اند و خود را به مقصد رسانده اند. عقل از کدام مسیر به انتظار می رسد ؟

عقل می گوید: عالم بدون منتقم، یعنی تصور ساختن جهان مبتنی بر ستم. عقل می گوید :جهان بدون موعود یعنی داستان بدون پایان، زیستن بدون انتظار، یعنی راه رفتن بدون چشم، زندگی بدون امید یعنی مرگ تدریجی. هستی بدون امام یعنی کشتی بدون ناخدا.

حکم عقل این است که: تنها با ظهور موعود،عاقبت جهان ختم به خیر شود و ترسیم هر سرنوشتی جز این ،عبث شمردن خلقت است، بن بست دانستن مسیر کمالِ بشریت است وباطل تلقی کردن فلسفۀ آفرینش است .

عقل می گوید: انتظار ،انگیزۀ زیستن است ،بهانۀ زندگیست، توشۀ تحرک است و توان تلاش .

انتظار ،شیرازۀ اوراق پراکندۀ زندگی است .

انتظار ،پیوند انسان با ابدیت است .

انتظار،یک اشتغال نیست برای جسم ،یک دغدغۀ حیاتی است برای روح .

انتظار پیش وبیش از آن که رفتن راه باشد ،یافتن راه است، پیدا کردن مسیر است، تشخیص دادن جهت است .

چشم انتظاری سکون نیست. حرکت هم نیست .جهت دادن به حرکت است، هموار کردن راه با نگاه است.

انتظار تنظیم تحرک، مبتنی بر نظر و بصیرت است.

مقصود عقل از گذاشتن همه کار و گرفتن طرۀ یار ،تعطیل کردن امور نیست ،تنظیم سمت و سوی امور است .تنظیم قبلۀ کردار با طرۀ یار است .

و»أفضل الأعمال انتظار الفرج «یعنی: همین .

انتظار برترین کار است بی آنکه خود در عمل کمترین کار باشد

انتظار جهت دهندۀ هر کار است ،معنی بخش رفتار است .روح حاکم بر اعمال است .کسی که منتظر است ، هر کار و همه کارش را با افق انتظار می سنجد .این نسخه ای است که عقل به اجرایش فرمان می دهد .باش تا سخن عشق را هم در این باب بشنوی .

 سید مهدی شجاعی

تعداد مشاهده : 1,425 بازدید
نويسنده : HamidReza

خورشید پشت ابر

انتشار در: 17 ژوئن 2013

خورشید پشت ابر

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۶

می گن اگه خورشید نباشه، شب می یاد. می گن اگه خورشید بره پشت کوه ها و با تنهایی خودش سر کنه زمین می میره وآسمون سیاه میشه، می گن اگه خورشید نباشه همه چیز از بین می ره، نه گل وگیاه می مونه و نه حیوان و نه هیچ انسانی. می گن اگه خورشید نباشه آدما همدیگر رو می خورند و روحها سر گردون می شن. می گن اگه خورشید نباشه هممون از سرما می میریم و هزاران هزار خاصیت دیگه خورشید داره که ما از اون بی خبریم. پس نتیجه می گیریم که خورشید ما زنده است .چون اگه زنده نبود خیلی وقت پیش باید هممون می مردیم خورشید خودش می گه من زنده ام. خودش می گه » من موجب امان اهل زمینم « ولی چرا همیشه هوای دلمون ابریه

وآسمون چشمامون بارونی ، چرا آروم وقرار نداریم . خورشید خودش باهامون حرف زده و گفته که »من خورشید پشت ابرم«

آره! جوونا! پیرها! خورشید ماها پشت ابرها مونده. پشت ابرهایی که گناه ماها براش ساخته ، پشت ابرهای تیره ای که غمگینش   می کنه و ما رو از دیدنش محروم. دیدی وقتی یه ابر کم کم از جلوی روی خورشید کنار می ره نور خورشید چه حسی رو بهت القاء می کنه، حالا تصور کن تویی که سرمازده شدی توی این دنیای سرد وسیاه از ظلم وگناه، اگه بخواهد به یکباره همۀ ابرها از جلوی روی خورشیدمون کنار بره ،چه حسی رو پیدا می کنی من که فکر می کنم اینقدر به خاطر سردی گناهانم یخزده ام که از هُرم نگاه پاکش تمام وجودم آب بشه ،شما چطور؟! آیا طاقت دیدنش رو دارید؟!

تعداد مشاهده : 1,539 بازدید
نويسنده : HamidReza

دیدار یار

انتشار در: 14 ژوئن 2013

دیدار یار

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

درنگ جایز نیست، بلند شو باید به دیدار یار برویم. سه روزاز عید گذشته؛ به دیدار همۀ نزدیکانمان  رفته ایم اما هنوز به دیدن عزیزترین کس نرفته ایم، دعوت لازم نیست ،مگر به خانه ی فامیلها وآشنایان با دعوت می روی، اصلاً خوبی عید به همین است که سرزده به خانۀ آنهایی که دوستشان داری بروی .

پس آماده شو، آماده شو تا باهم برویم .

لباس نوات رابپوش، اما نه، لباس نو لازم نیست،  ساده ترین لباست را بپوش چون میزبان امروز به لباست نگاه نمی کند…

کفشهای واکس زده ات را …؛ اما کفش هم لازم نیست، دلسوختگان او پابرهنه  به خانه اش می روند .

زیور آلاتت را باید به خود آویزان کنی تا نگویند …اما به این خانه اگر بخواهی با آنان بیایی صاحبخانه را نخواهی دید؛ پس آنها را در پستوی خانه ات پنهان کن که حجاب راهند .

برای اینکه لایق مهمانی اش شوی باید اول خودت بخواهی که بروی وسرزده بروی ، این میزبان با دلت کار دارد ودینت .اگر دلت راصاف وساده کرده باشی نوید دین کاملی را به تو عیدی می دهد.

هرگاه آماده شدی حرکت کن،سردر خانه ها را نگاه کن، زنگ آن خانه ای را بزن که بر سر درش نوشته شده :

» اللهم عجل لولیک فرج«

تعداد مشاهده : 1,500 بازدید
نويسنده : HamidReza

اقتدا و تأسی

انتشار در: 14 ژوئن 2013

اقتدا و تأسی

» هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

 اقتداء« از ریشۀ » قدوه« و به معنای الگو قرار دادن و جلودار دانستن مقتدا است، چنانکه » تأسّی« از ریشۀ » اسوه« و به معنای اسوه قرار دادن و تبعیت کردن از اوست.

امام زمان (ع)، امام زمانه است، امام همۀ انسانها در همۀ ابعاد زندگی است. امام وار زندگی کردن وظیفه ای همگانی است، به او بایداقتدا کرد، به او باید تأسی جست، چون او باید حرکت کرد تا به مقصد رسید. چون او باید زیست، تا بتوان به کمال دست یافت.

آن کس که خود را صادقانه پیرو امام زمان (ع) می شمارد، به همان اندازه که ویژگی های او را می شناسد، در همسو کردن زندگی، همسان نمودن خلق و خو، همرنگ ساختن اعمال و رفتار خویش با او وظیفه دارد.

اگر امام زمان (ع) را به زهد و بی اعتنایی به دنیا شناختیم (۱) ، دیگر نمی توانیم با ادعای پیروی از او حریصانه به دنبال دنیا باشیم و همت خود را در نیکو پوشیدن و خوب خوردن و لذت بردن خلاصه کنیم.

اگر امام زمان (ع) را به اهتمام در دعا و عبادت ها شناختیم (۲)، دیگر نمی توانیم نسبت به دعاها بی تفاوت بمانیم و در نماز و راز و نیاز با خدا سستی و کم توجهی روا داریم.

اگر امام زمان (عج) را به عادل بودن و عدالت گستری شناختیم (۳) ، دیگر نمی توانیم با ادعای اقتدای به او بر بندگان خدا ستم کنیم و نسبت به ظلمی که بر دیگر بندگان خدا می شود بی تفاوت بمانیم.

اگر امام زمان (ع) را به …

» راستی خوشا به حال آنکس که قائم اهل بیت پیامبر (ص) را درک کند در حالیکه در زمان غیبت و دوران قبل از قیام به او تأسی جوید.« (۴)

پی نوشت:

۱ـ »لباس قائم ما چیزی نیست جز پوشاکی خشن و غذای او چیزی نیست جز طعامی خشک«  (امام رضا(ع)) * غیبت نعمانی، منتخب الاثر، ص ۳۰۷

۲ـ کثرت دعاهای وارده از امام زمان (ع) و نمازهای طولانی مخصوص آن حضرت ـ که در کتب روایی نقل شده ـ بهترین نشانه این ویژگی است.

۳ـ » امام زمان (ع) در بین آفریدگان خدا به عدالت رفتار می کند، چه نیکوکار باشند و چه بد کار« * منتخب الاثر، ص ۳۱۰

۴ـ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۲

تعداد مشاهده : 1,517 بازدید
نويسنده : HamidReza

پرسش و پاسخ

انتشار در: 14 ژوئن 2013

پرسش و پاسخ

    هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۵

۱-چه کسانی هنگام ظهور حضرت زنده می شوند ؟

کسانی که برای بهره جستن از حکومت امام زمان و کمک به آن حضرت زنده می شوند دو دسته اند : ۱-دسته ی اول کسانی هستند که نامشان در روایات آمده است : امام صادق (ع ) فرمود : از پشت شهر کوفه ، همراه حضرت قائم ،۲۷مرد خارج می شوند . ۱۵نفر از آنها جز یاران حضرت موسی هستند .۷نفر از آنان جزو یاران اصحاب کهف هستند .یوشع بن نون ، سلمان فارسی ، ابو دجانه انصاری ، مقداد ومالک اشتر نیز جزو آنان هستند .امام صادق (ع ) به مفضل بن عمر فرمود : ای مفضل ! تو همراه ۴۴نفر زنده می شوی و همراه حضرت قائم خواهی بود و تو در طرف راست قائم خواهی بود و امر و نهی میکنی همچنین درباره ی داود رقی فرمود : هر که دوست دارد که به مردی از اصحاب حضرت قائم بنگرد به این مرد نگاه کند .نیز درباره ی یاران امام حسین (ع ) فرمود : امام حسین همراه یاران خود که در کربلا شهید شدند خواهد آمد .طبری در دلایل الامامه نام عده ای را آورده است که برای یاری رساندن به امام زمان ،زنده می شوند .مفضل می گوید امام صادق (ع ) فرمود : ۱۳زن همراه قائم آل محمد خواهند آمد عرض کردم: برای چه کاری ؟ !حضرت فرمود : به مداوای مجروحان و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت همان گونه که همراه رسول ا…بودند .

۲-دسته ی دوم کسانی هستند که نامشان در روایات نیامده ، اما اوصافشان ذکر شده است : این افراد عبارتند از :۱)کسانی که چهل صبح دعای عهد را بخوانند ۲)کسانی که هر شب جمعه سوره ی اسراء را بخوانند ۳)هر که شبیه سلمان فارسی باشد ۴)شهیدان ۵)مومنان

۲-محل حکومت امام زمان (عج ) کدام شهر است ؟

از اینکه امام مهدی در مسجد سهله سکونت می کند و این مسجد کنار شهر کوفه است معلوم می شود که مرکز حکومت امام زمان شهر کوفه می باشد .افزون بر این از ظاهر حدیث بر می آید که تمام برنامه های امام مهدی در شهر کوفه به اجرا گذاشته می شود .امام عصر اگر چه در مکه ظهور می کند اما در مکه نمی ماند بلکه به همراه نیرو ها به طرف شهر کوفه حرکت خواهد کرد .بدین سبب است که امام صادق (ع ) فرمود :هر کس خانه ای در کوفه دارد آن را از دست ندهد .امیرمومنان نیز فرمود به اندازه ی موضع یک قدم در کوفه برایم بهتر است که در مدینه  خانه ای داشته باشم .حضرت مهدی در کنار مسجد کوفه مسجدی می سازد که هزار در دارد .امام زمان نیرو های خود را از کوفه به سراسر جهان می فرستد .

تعداد مشاهده : 1,531 بازدید
نويسنده : HamidReza